اقتصاد اسلامی ضامن شکوفایی
گسيختگى و بى برنامگى در مسائل اقتصادى، بدون ترديد، پيامدهاى ناگوارى به دنبال دارد كه در دو سرا گريبانگير انسان خواهد شد. براى پيشگيرى و رهايى از چنين پيامدهايى، پايبندى به اصول و قوانينى كه مهار امور اقتصادى را به دست داشته، اقتصاد را در جايگاه واقعى اش قرار دهد، ضرورى و اجتناب ناپذير است.
دين مقدس اسلام براى سالم سازى اقتصاد فرد و جامعه، دستوراتى دارد كه پيروان خويش را به انجام آن ملزم نموده است علاوه براين، سفارشهاى اخلاقى فراوانى ارائه داده تا مسلمانان در روابط اقتصادى خود فضيلتهاى انسانى را محترم شمرده، آن رامحور زندگىخويش قرار دهند كه از اين گونه مسائل با عنوان «اخلاق اقتصادى» ياد مىشود.
اهميّت مسائل اقتصادى
اگر چه اين مطلب كه بعضى ادّعا كرده و گفتهاند: اقتصاد بطور كلّى، سر چشمه همه اموراجتماعى و حتّى زيربناى مسائل سياسى، علمى، اخلاقى و اعتقادى فرد و اجتماع است، صحّت ندارد، امّا تأثير عميق و اساسى آن را درايجاد بسيارى از رسوم، آداب، فرهنگ، اخلاق و جريانهاى روز مرّه زندگى افراد و ملّتها نمىتوان انكار كرد.
اقتصاد ازاهميّت زيادى برخوردار است، زيرا استقبال جامعه و قدرت مقاومت آن در مقابل حوادث طبيعى واجتماعى، همچنين شكوه و عظمت يك جامعه درمقابل جوامع ديگر و ثبات سياسى آن، بستگى به حلّ مشكلات ورفع كمبودهاى اقتصادى آن جامعه دارد.
مرحوم علّامه طباطبايى در رابطه با اهميّت اقتصاد مىنويسد:
«مهمّترين چيزى كه مجتمع بشرى را بر اساس خود پايدار مىدارد، اقتصاديات جامعه است، كه خداآن رامايه قوام اجتماعى قرار داده است، وما اگر انواع گناهان و جرائم وجنايات وتعدّيات ومظالم را دقيقاً آمار گيرى كنيم، و به جستجوى علّت آن بپردازيم، خواهيم ديد علّت بروز تما مى آنها يكى ازدو چيزاست:
1- فقر مفرطى كه انسان را به اختلاس اموال مردم از راه سرقت وراهزنى و آدمكشى وگرانفروشى و كم فروشى وغصب و ساير تعدّيات وامىدارد.
2- ثروت بى حسابى كه انسان را به اسراف درخوردن و نوشيدن و پوشيدن و تهيّه مسكن و همسر، و بى بندوبارى در شهوات و هتك حرمتها و شكستن قرقهاوتجاوز در جان ومال ديگران وادار مىكند.» «1»
1-تفسیر المیزان ج9ص330