شباهت های خوارج و وهابی ها
شباهت اول
شعار خوارج اين بود كه (لاحُكْمُ إلّالله) يعني حكومتي جزء حكومت خدا نيست. چنانچه كه امّام علي (ع) فرمود: «آري اين جمله، كلام صحيح و درستي است و در قرآن هم آمده است امّا مقصود خوارج اين بود كه كسي نمي تواند امير و رئيس باشد. و در مسائل ديني نمي توان به حكميت پرداخت. در حالي كه در خود قرآن مردم به حكميّت و داوري دعوت شده اند آن جا كه خداوند مي فرمايد: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنهماِ فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ اَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ اَهْلِها» نسا/35
«هر گاه بيم آن رفت كه ميان زن و شوهر اختلاف پديد آيد داوري از خانواده مرد و داوري از خانواده زن برگماريد»؛ و در آيه ديگر مي فرمايد: «يَحْكُمُ بِهِ ذواعَدْلٍ مِنْكُمْ»مائده/95 «دو نفر عادل از شما داد مي كند و حكم نمايد». همچنين وهابيان شعار مذهبي خود را اين چنين قرار داده اند كه، دعا، شفاعت، توسل و مددخواهي جز از خدا و براي خدا نيست اين سخنان درست است ولي وهابي ها منظور نادرستي از آن دارند آري دعا و شفاعت و توسل و استغاثه از خداست و در حقيقت خداست كه خوانده مي شود وبراي رفع ناملايمات و بدي ها و جلب فايده تنها به او توسل وتوجه مي شود و مددكار واقعي اوست و امر شفاعت به دست قدرت او ميباشد امّا وهابيان مي گويند كه نبايد كسي را كه خدا بزرگش كرده، مانند انبياء و اولياء با خواندن او ما او را بزرگ كنيم و به او توسل جوئيم مي گويند نبايد يامحمد يا فلان … گفت. فقط بايد الله را صدا كرد1
شباهت دوم
خوارج به ظاهر خيلي مقدس بودند و نسبت به نماز و تلاوت قرآن اهتمام زياد مي ورزيدند حتي از كثرت سجده پيشاني شان پينه بسته بود و طالب حقيقت بودند آري آنها مردماني به ظاهر متدين و متقي و خويشتن دار بودند گويند يك از خوارج روزي در سر راه خود خرمايي از درخت چيد و در دهان خود گذاشت ديگري رسيد و خرما را از دهان او بيرون آورد كه چيز حرامي خوادي!! وهابيان نيز چنين اند به ظاهر تعصب در دين دارند و در مسائل ديني سخت گير، نماز را به موقع به جا مي آورند. در عبادت خدا مي كوشند در طلب حق اندولي راه خطا مي روند آنان آنقدر تقوا پيشه مي كنند تا آنجا كه از تلگراف استفاده نمي كنند كه حكم شرعي اش معلوم نيست.
شباهت سوم
خوارج همه مردم را جز خود كافر مي دانستند و گفتند: كسي كه مرتكب گناه كبيره مي شود مخلد در آتش خواهد بود، خوارج خون و مال مسلمانان، جز خود را حلال مي دانستند و فرزندان آنها را اسير مي كردند آن ها به خريد وفروش زنان مسلمان را در ميان خود مي پرداختند. وهابيان هم وضعيتي مشابه با آنها دارند. آنان مسلماناني را كه عقايدي مخالف عقايد آنان نشان دارند مشرك مي دانند و خون و مال آنان را حلال مي دانند. فرزندان مسلمانان را اسير مي كنند و كشورهاي اسلامي را سرزمين كفر معرفي مي نمايند و هجرت از آنها را لازم و ضروري مي دانند.
شباهت چهارم
خوارج از مرگ با كي نداشتند و آن را با آغوش باز استقبال مي كردند زيرا به گمان شان پس از مرگ به بهشت خواهندرفت وهابيان نيز چنين عقيده اي دارند.
شباهت پنجم
خوارج در شبهات و عقايد انحرافي خود به ظاهر برخي از آيات كه به كفر مرتكب كبيره دلالت دارد استناد جسته اند، وهابيان هم از ظواهر آيات قرآن برداشت هايي مي كنند كه هيچ انسان خردمند و عاقلي نمي تواند آن مسائل را بپذيرد مثل اعتقاد به روئت خدا، دست و پا و اعضا و جوارح براي خداوند . 2
شباهت ششم
خوارج مردماني قشري و كوته نظر بودند در عين حال كه از خوردن خرمايي كه سر راه بود خودداري مي كردند ولي كشتن صحابي پيامبر كه روزدار هم بوده و قرآن به گردن داشته ابائي ندارند گناه او دوستي با علي بن ابي طالب(ع) بود وهابيان نيز اين گونه بودند قشري و كوته بين از يك طرف درود فرستادن وذكر گفتن را حرام و بدعت از طرف ديگر حليت مي دانند در تلگراف ترديد نشان مي دهند به اين عنوان كه دليل شرعي در مورد آن نيامده استعمال دخانيات را حرام مي دانند ولي از سوي ديگر مسلمانان را كافر قلمداد مي كنند. 3
شباهت هفتم
در مورد خوارج رسول خدا(ص) فرمود: هم چنان كه تير از كمان رها مي شود آنان از دين خارج مي شوند در مورد وهابي ها احاديثي از رسول خدا نقل شده كه امّام احمد بن حنبل در مسند خويش به آن اشاره كرده حديث اين است كه ابن عمر نقل مي كند كه: رسول خدا فرمود: خدايا كشور شام را براي ما مبارك فرما!خدايا كشور يمن را نيز براي ماه مبارك گردان حاضران گفتند . سرزمين نجد را مبارك فرما رسول خدا باز در حق دو سرزمين اول يعني شام و يمن دعا كرد. حاضران باز سرزمين نجد را اضافه كردند و پيامبر فرمود: نه اين سرزمين با ميمنت و بركت نيست. اين جا آشوب ها رخ مي دهد و حوادث تكان دهنده اي پديد مي آيد و شاخ شيطان از اين منطقه بيرون مي آيد، بخاري و ترمذي نيز اين حديث را در كتاب هاي خود آورده اند و حديث نبوي كه فرمود شاخ شيطان و فتنه و آشوب در نجد پديدار مي شود اشاره به خروج مسلميه كذاب، قرمطي ها ووها بيان دارد سليمان بن عبدالوهاب از دانشمنداني بود كه اين حديث را بر وهابيان تطبيق كرد 4
شباهت هشتم
هم چنان كه خوارج مسلمانان را مي كشتند ولي بت پرستان و مشركان از شر آن ها در امّان بودند وهابيان نيز اين چنين بوده اند در هيچ تاريخي نقل نشده كه وهابيان با كفار بجنگند يا يك مشركي را بكشند فقط مسلمانان را از دم تيغ گذرانده اند بي آن كه گناهي از آن ها سربزند كافي است به تاريخچه آن ها بنگريم و كشتار آن ها در كربلا، مكه، نجف طايف و … را از نظر بگذارنيم در حالي كه در همان زمان كفر و الحاد و روي زمين گسترده و دامن گير شده بود وهابيان به فكر پيكار با آن ها بر نيامدند بلكه با آنها(انگليسي و ديگران) ساختند و مسلمانان را قتل عام كردند.5
1- سید محسن الامین -کشفالارتباب-ص42-50
2-محمد هادی امینی تاریخ مکه - مترجم محسن آخوندی ص242
3-همان ص243
4-سید محمد حسن قزوینی - تجزیه و تحلیل عقاید وهابیت ص160
5- سید محسن الامین -کشف الارتیاب ص 84-90