امامت : پیشوایی دین
از اصول دين و مذهب است به معناى رياست عامّه در امور دنيوى و اخروى.
بنابر معتقدات شيعه، امامت، استمرارنبوّت است در همه جزئيّات و كلّيّات و تنها تفاوت آن با نبوّت اين است كه بر شخص امام وحى فرود نمىآيد و نزول وحى پس از پيامبر (ص) پايان يافته است.
امامت از گذر علم لدنّى و الهام الهى و مصونيّت از خطا و اشتباه و گناه، از آيين پيامبر اسلام (ص) پاسدارى مىكند و مصالح دينى و دنيوى مردم را محفوظ مىدارد. تعاليم راستين آسمانى در روزگار پس از پيامبر (ص) تنها از اين گذر به دست انسان مىرسد و قرآن كريم و سنّت پيامبر از اين طريق تفسير و تبيين مىشود. شيعيان معتقدند كه مقام امامت تنها به معصومين مىرسد. متكلّمان اماميّه بر اين اعتقاد دلايلى آوردهاند؛ از جمله اينكه مردم از آن رو به امام محتاجاند، كه معصوم نيستند و بدون او به خطا و اشتباه و گناه مىلغزند.
حال، اگر امام، معصوم نباشد، خود به امامى ديگر نيازمند است و اين باطل است؛ زيرا مستلزم دور است. چون متكلّمان اماميّه اين مدّعا را ثابت مىكنند، از آن نتيجه مىگيرند كه مردم را در انتخاب شخص امام، حقّ و سهمى نيست؛ زيرا او بايد معصوم باشد و عصمت حالتى است باطنى و جز خداوند كسى از باطن انسان خبر ندارد و مردم توانِ آن ندارند كه معصوم را از غير معصوم بازشناسند (بداية المعارف الالهيّة فى شرح عقائد الاماميّه، 100؛ فرهنگ معارف اسلامى، 1/ 285 و 286).
بدين سان، امامت همانند نبوّت محتاج نصّ خداوند است و اين نص يا به واسطه پيامبر تحقّق مىيابد و او به صراحت امام را معرفى مىكند و يا به واسطه امامى كه خود منصوب به نصّ است.
متكلّمان اماميّه از راههاى متعدّد، لزوم امامت را اثبات مىكنند. مهمترين راه همان است كه از گذر آن لزوم نبوّت را اثبات مىكنند بدين گونه كه: امامت، لطف است و ترك لطف، نقض غرض است و نقض غرض از خداى حكيم سر نمىزند. غرض حكيم جز به آنچه راجح است، تعلّق نمىيابد و راجح اين است كه انسان كاملى- با ويژگىهايى همانند عصمت، عدالت، دانايى و آگاهى- ميان آدميان باشد و آنان را به سوى كمال راه نمايد. افزون بر دلايل كلامى، دلايل فلسفى و نقلى نيز بر ضرورت امامت گواهى مىدهند؛ چنان كه ابن سينا در شفا از راه فلسفى براى اثبات اين مدّعا بهره جسته است. در قرآن كريم نيز آياتى روشن به چشم مىآيند كه بنابر آنها هر قوم و امّتى را راهنما و امامى بايسته است (رعد/ 8؛ فاطر/ 22). نيز آياتى از قرآن درباره ماجراى نصب امام على (ع) به امامت نازل شدهاند (مائده/ 3 و 67) احاديث نيز در اين باره فراواناند. از آن جمله است روايتى كه شيعه و سنّى نقل كردهاند: «هر كس بميرد و امام زمان خويش را نشناسد، به حال جاهليّت مرده است.» (موسوعة الامام المهدى، 9؛ دلائل الصّدق، 2/ 6؛ الغدير، 10/ 359 و 360 به نقل از بداية المعارف الالهيّه، 2/ 17) همچنين است حديث مشهور ثقلين و نظائر آن. (حديث ثقلين)