فضائل و کمالات نفسانی
انسانهاى شايسته و برگزيده خدادر پرتو شناخت مقام ربوبى حق و بندگى خالصانه او، مدارج رشد وكمال را طى كرده و به اوج قله عبوديت ره پيدا مىكنند. شناخت و عبادت، به عنوان سازندهترين مكتب تربيتى، فكر و انديشه انسان را بيدار مىكند؛ گرد و غبار گناه را از چهره جان او مىشويد وچشمه هاى زلال حكمت را بر زبانش جارى مىكند و در نهايت، بينش به وى عطا مىكند كه در پرتو نور آن، حقايق اشياء را آنگونه كه هست مى بيند.
انسان بر اثر بندگى خالصانه پروردگار، به مقام قرب و رضوان الهى مىرسد و شايستگى آن را پيدا مىكند كه خدايش او را بر اسرار پشت پرده آگاه سازد؛ آنچنان كه قرآن مىفرمايد:
«عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ احَداً الّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسوُلٍ.» «جن 26-27»
داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمىسازد، مگر رسولانى كه آنان را برگزيده است.
انسان برگزيده، در سايه عبادت به مقامى مىرسد كه اگر خدا را بخواند، خدايش پاسخ رد به او نخواهد داد، چرا كه خود فرموده است:
«وَ اذا سَأَلَكَ عِبادِى عَنى فَانى قَريبٌ اجِيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ اذا دَعانِ.» «بقره /186»
و هنگامى كه بندگان من از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم، دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا مىخواند، پاسخ مىگويم.
امام صادق (ع) از عميق ترين و بالاترين مرتبه شناخت و بلندترين مرتبه عبوديت حق برخوردار و از مصاديق بارز «رَضِىَ الّلهُ عَنْهُمْ وَ رَضوُا عَنْهُ» «مائده /19»
بود؛ بنابراين جاى شگفت نيست اگر نزد پروردگارش «مستجاب الدعوه» باشد و يا وجودش مظهر كراماتى باشد كه ديگران از ابراز آن ناتوانند؛ و يا از راز دل افراد و اخبار و رويدادهاى آينده مطلع باشد. چه اينكه اينها- در مقابل مقام لقا و رضوان «الّله»- پاداش اندكى است كه خداوند به بندگان شايسته و برگزيده خود مىدهد.
در گفتگويى كه ميان امام جواد (ع) و عمربن فرج رُخّجى در باره آگاهى آن حضرت از اندازه و وزن آب دجله روى داده منشأ اين كرامتها همان مقام عبوديت و كرامت نفسانى امام (ع) دانسته شده است. عمربن فرج مىگويد:
به امام جواد (ع) در حالى كه در كنار دجله بوديم عرض كردم: شيعيان شما مدعى هستند كه شما از اندازه و وزن آب دجله آگاهى داريد؟ امام (ع) فرمود: آيا خداوند توانايى دارد كه اين دانش را به پشه اى از آفريده هاى خود بدهد يا نه؟
عرض كردم: بلى، خداوند قادر است. فرمود: من نزد خدا گرامى تر از پشه واز بسيارى از آفريده هايش هستم. «انوار البهیه -219»
پس از اين مقدمه كوتاه، به گوشه هايى از فضائل وكمالات نفسانى امام صادق (ع) اشاره مىكنيم.
استجابت دعا
از جمله موهبتهايى كه خداوند به بندگان بر گزيدهاش همچون پيامبران عنايت كرده استجابت دعاى آنان است. قرآن كريم در چندين آيه «1» به اين مسأله تصريح كرده است به عنوان نمونه در باره حضرت نوح مىفرمايد:
«وَ نوُحاً اذْ نادى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبنا لَهُ فَنَجَّيْناهُ وَ اهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظيمِ» «انبیا/76»
و نوح را (به ياد آور) هنگامى كه پيش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند. ما دعاى او را مستجاب كرديم؛ و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات داديم.
امامان عليهم السلام نيز از اين موهبت الهى بر خوردار بودند. مورخان وسيره نويسان بر «مستجاب الدعوه» بودن امام صادق (ع) تصريح كردهاند. به عنوان نمونه، محمد بن على صبان شافعى مىنويسد:
امام صادق (ع) مستجاب الدعوه بود. هرگاه از خداوند چيزى درخواست مىكرد، هنوز دعايش به پايان نرسيده واز جايش بر نخاسته بود كه خواسته اش بر آورده مىشد. «اسعاف الراغبین /220»
اينك نمونه ها از استجابت دعاى آن حضرت.
منصور، خليفه عباسى بارها امام (ع) را احضار كرد و هر بار تصميم به آزار يا قتل آن حضرت گرفت. يك بار تصميم جدى بر قتل امام گرفت و به ربيع، دربان خود سفارش كرد كه هرگاه من دست بر دستم زدم تو او را بكش. ولى وقتى امام (ع) بر او وارد شد ازآن حضرت تجليل كرد و به ربيع دستور داد پيشواى ششم را با احترام به مدينه باز گرداند. اين تغيير روش منصور، معلول دعاى امام (ع) بود كه از خداوند خواست شر وى را از حضرتش دفع كند. خداوند نيز اجابت كرد. «بحار ج47ص162»
داوود بن على، فرماندار مدينه، يكى از ياران و خدمتگزاران امام صادق (ع) به نام «معلى بن خنيس» را به شهادت رسانيد. امام (ع) وقتى از جريان شهادت او آگاه شد، به درون اتاقش رفت و شب را تا صبح به عبادت پرداخت. سپيده دم اين دعا از زبان آن حضرت شنيده شد:
«يا ذَا الْقَوَةِ الْقَوِيَّةِ، وَ ياذَالِمحالِ الشَّدِيدِ، وَيا ذَا الْعِزَّةِ الَّتى كُلُّ خَلْقِكَ لَها ذَليلٌاكْفِنا هذَا الطَّاغِيَةِ وَ انْتَقِمْ لَنا مِنْهُ.»
اى صاحب قوت قدرتمند، و اى صاحب عقوبت سخت، و اى صاحب عزتى كه تمامى آفريده هايت در برابر آن، خوار و ذليل است؛ شر اين طاغوت را از ما دفع كن و انتقام ما را از او بگير!
هنوز نيايش امام (ع) به پايان نرسيد بود كه صداى شيون از خانه داوود بلند شد و گفته شد كه وى ناگهان مرده است. «ارشاد مفید ص273»
حكم بن عباس كلبى، شاعر سر سپرده بنى اميه، پس از شهادت «زيد بن على» شعرى در هجو وى با مضمون ذيل سرود:
ما زيد را بر چوبه دار زديم و هرگز نديدهام كه مهدى بر دار آويخته شود. و شما از روى سفاهت، على (عليه السلام) را با عثمان مقايسه كرديد، در حالى كه عثمان از على برتر و پاكتراست.
امام (ع) وقتى اين شعر را شنيد، دست به دعا بر داشت واز خدا خواست كه حيوان درندهاى را بر او مسلط كند واو را بدرد. از قضا بنى اميه او را براى ماموريتى به كوفه اعزام كردند. در راه، شيرى بر او يورش برد و او را دريد و خورد. «کشف الغمه ج 2ص203»
اينها نمونههايى از استجابت دعاى امام (ع) در حق دشمنان خدا و پيامبر (ص) بود.
موارد فروان ديگرى از استجابت دعاى آن حضرت در حق دوستان خدا و ياران خود در كتابهاى تاريخ و حديث ثبت شده است كه به لحاظ محدوديت از ذكر آنها صرف نظر كرديم. «بحار ج 47ص63 به بعد »