مفایسه وهابیت امروز و دیروز
آنچه امروزبه نام وهابيت وجود دارد از يك سو در پي تبليغ و ترويج خويش است و از سوي ديگر به مقابله جدي با انقلاب اسلامي برخواسته است و به كلي با وهابيتي كه محمد بن عبدالوهاب منادي آن بود و به تزوير استكبار و استعمار و زور شمشير عبدالعزيز سعود مالكيت پيدا كرد متفاوت بلكه از جهاني بيگانه است. وهابيت در شكل اوليه اش مجموعه تعاليم بسيار خشك و خشني بود كه حتي در عقب مانده ترين نواحي حجاز كنوني نيز قابل اجرا و پياده شدن نبود وهابيت با محتواي اوليه و اصلي و با وجود جنبه هاي متحجرانه و جامد الفكر به هيچ عنوان مجموعه اي نيست كه بتواند جواب گوي شرايط و اوضاع و احوال جامعه كنوني حجاز باشد.
وهابيت در راستاي انطباق با زندگي جديد و هماهنگي با ضرورت هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي جامعه حجاز هويت و شكل جديدي پيداكرده و در واقع امروز اين هويّت جديد است كه حاكميت دارد گروه سنتي كه ساخت سياسي ، اداري، اجتماعي را در عربستان قبضه كرده است .هر روز رو به زوال بوده و به تدريج قدرت به نسل جديد تحصيل كرده،كه روزانه در حال افزايش است. منتقل مي گردد خاندان سعودي كه قادر به مقابله با اين نسل تحصيل كرده فرنگ رفته نيست مجبور شده است به آن ها امتيازاتي بدهد مهمترين امتياز، اداره جامعه تا حد ممكن براساس خواسته ها و تمايلات آن ها، بدين ترتيب تعديل و انعطاف حاصله در وهابيت تا حدي نتيجه باجي است كه رهبران سنتي سعودي به تحصيل كرده هاي نسل جديد پراخته اند. از سوي ديگر تأثير زندگي مدرن و نفوذ ارزش هاي غربي، زندگي،اخلاق و روحيات توده مردم حجاز را تحت تأثير فراوان قرار داده و آنها را هر چه بيشتر براي اصلاح وهابيت نخستين امّاده ساخته است. وهابيت امروز وهابيتي نوين است كه ضمن حفظ خمير مايه اصلي خود يعني حفظ روحيه عصبيت جاهلي، عناد و دشمني عميق با اسلام راستين و حفظ برخي اعتقادات اوليه يعني تحريم زيارت قبور اولياء خدا و مشرك خواندن زائرين پيامبر و ائمه (ع) و … به راحتي خود را با مبتذل ترين و فاسد ترين ارزش هاي غربي و حاكميت روحيّات اخلاقي مصرفي وفق داده و خود را با فرهنگ غرب هم آهنگ و هم سو نموده است. از خصوصيات وهابيت محمد بن عبدالوهاب ضديت با تمامي فرق اسلامي خصوصاً شيعه و مشرك و مرتد دانستن غير وهابي ها است تا قبل از عبدالعزيز بن سعود خط و مشي وهابي ها اين چنين بوده امّا با به حكومت رسيدن او واشاره اربابان استعماري وضعيّت تغيير كرد اوتوانست به وهابيون بفهماند كه بايد حقوق ساير فرق اسلامي را رعايت كرد. بدين ترتيب در طول اين مدت شاهد هستيم كه به تدريج از شدت تعصب وهابي ها نسبت به ساير مسلمانان خصوصاً اهل سنت كاسته مي شود.
امّا خمير مايه اصلي اين مسلك انحرافي ضديت با اسلام ناب محمدي بود وهابيت نوين در بعد مذهبي تنها رسالت خود را سركوب تشيّع مي داند ودر اين راه از هيچ عملي فروگذار نمي كند پس از پيروزي انقلاب ضديت وهابيت با تشيع به نحو قابل ملاحظه اي افزايش يافته و امروزه برخورد وهابيت با شيعه بيشتر انگيزه سياسي پيدا كرده تا كلامي و اعتقادي در ادامه يك چنين سياست مزدورانه اي است كه حكام جنايتكار سعودي به خود اجازه مي دهند فاجعه جمعه خونين 9 مرداد 1366 هـ.ش را به بار آورند.
بنيادهاي فكري القاعده، و وهابيت ،عباس نجفي فيروزجاني، راهبرد، ش 27، ص 253.