• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تکبر ، حرص ، حسد

22 شهریور 1390 توسط خواجه سلیمی

قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام :
هَلاكُ الْمَرْءِ فى ثَلاث: اَلْكِبْرُ، وَالْحِرْصُ، وَالْحَسَدُ; فَالْكِبْرُ هَلاكُ الدّینِ،، وَبِهِ لُعِنَ إبْلیسُ. وَالْحِرْصُ عَدُوّ النَّفْسِ، وَبِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّهِ. وَالْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَمِنْهُ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ.


امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:
هلاكت و نابودى دین و ایمان هر شخص در سه چیز است: تكبّر، حرص، حسد.
تكبّر سبب نابودى دین و ایمان شخص مى باشد و به وسیله تكبّر شیطان ـ با آن همه عبادت ملعون گردید.
حرص و طمع دشمن شخصیّت انسان است، همان طورى كه حضرت آدم (علیه السلام) به وسیله آن از بهشت خارج شد.
حسد سبب همه خلاف ها و زشتى ها است و به همان جهت قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند.


أعیان الشّیعه: ج 1، ص 577، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم

 نظر دهید »

آقا همیشه حواسشون به ما هست

22 شهریور 1390 توسط خواجه سلیمی

امام زمان حضرت مهدي -عجل الله تعالی فرجه الشریف- فرموده اند:
(إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِكُمْ، وَلا ناسینَ لِذَكْرِكُمْ، وَلَوْلا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ الَّلأْواءُ وَاصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ)
ما در رسیدگى و سرپرستى شما كوتاهى و اهمال نكرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم كه اگر جز این بود، دشوارى ها و مصیبت ها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ریشه كن مى نمودند.
احتجاج، ج2، ص323 ; الخرائج و الحرائج، ج2، ص903 ; بحارالأنوار، ج53، ص175، ح7.

 نظر دهید »

در باب اهمیت سجده شکر

22 شهریور 1390 توسط خواجه سلیمی

امام زمان حضرت مهدي -عجل الله تعالی فرجه الشریف- فرموده اند:

(سَجْدَهُ الشُّكْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَأَوْجَبِها … فَإِنَّ فَضْلَ الدُّعاءِ وَالتَّسْبیحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَى الدُّعاءِ بِعَقیبِ النَّوافِلِ، كَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَى النَّوافِلِ، وَالسَّجْدَهُ دُعاءٌ وَتَسْبیحٌ)

سجده ى شكر، از لازم ترین و واجب ترین مستحبات الهى است … همانا، فضیلت دعا و تسبیح پس از واجبات بر دعاى بعد از نوافل، همانند فضیلت واجبات بر نوافل است. سجده، دعا و تسبیح است.

احتجاج، ج2، ص308 ; بحارالأنوار، ج53، ص161، ح3 ; و وسائل الشیعه، ج6، ص490، ح8514

 نظر دهید »

مطبوعاتی که چهره کشور را سیاه و منفی نشان می دهید ، بدانید .....

19 مرداد 1390 توسط خواجه سلیمی

آزادى اين نيست كه قلم برداريد و هرچه دلتان مى‏خواهد بنويسيد و لوبه ضد اسلام باشد و لو بر ضد قانون باشد. «1»
… همه مطبوعات آزادند مگر اين كه مقالات مضر به حال كشور باشد. «2»
… آزادى براى افرادى كه مضر به حال مملكت هستند داده نخواهد شد. «3»
… ملت بيدار باشيد، علماى اعلام! خطباى عظام! دانشگاهى! بازارى! كارگر! دهقان! همه بيدار باشيد و دشمن‏هاى خودتان را بشناسيد، دشمن‏هاى اسلام را بشناسيد. اگر اسلام نبود اين‏ها كه براى آزادى قلم فرسائى مى‏كنند، اين جا نبودند، آزادى نداشتند. آزادى را اسلام به ما داد، قدر اين آزادى را بدانيد و قدر اين اسلام را بدانيد. «4»

1- صحیفه نور ج 7ص92

2- ج 2ص162

3- ج 22ص259

4- ج 7ص30

 نظر دهید »

حد آزادی قلم از دید بت شکن زمان

19 مرداد 1390 توسط خواجه سلیمی

قلمى آزاد است كه توطئه گر نباشد. «1»
… توطئه آزاد نيست، انتقاد آزاد است «2»
… آزادى مطبوعات مورد نظر ماست ليكن از خيانت و توطئه به طور جدى و بدون اغماض جلوگيرى مى‏شود. «3»
… آزادى قلم و آزادى بيان معنايش اين نيست كه كسى بر ضد مصلحت كشور قلمش آزاد است كه بنويسيد. «4»
… اسلام است كه شماها را آزاد كرد و قلم‏هاى شما را آزاد كرد، از اين آزادى سوء استفاده نكنيد. «5»
… آزادى كه غرب مى‏خواهد يك آزادى بى بند و بار است هر كه هر كارى دلش بخواهد بكند. «6»

1-صحیفه نور ج 10ص51

2- ج 17ص267

3- ج 8ص284

4- ج 6ص192

5- ج8ص172

6- 7ص83

 نظر دهید »

زنان مانند مردان آزادند

19 مرداد 1390 توسط خواجه سلیمی


زن مانند مرد آزاد است كه سرنوشت و فعاليتهاى خود را انتخاب كند. «1»
… اسلام دين مستند به برهان و متكى به منطق است و از آزادى بيان و قلم نمى‏هراسد. «2»
… ما گرفتار آزادى خواها [نى‏] كه آزادى را نمى‏دانند چى است، هستيم. «3»
… مقصد ملت ما آزادى از چنگال دشمنان اسلام است. «4»
… آزادى منهاى اسلام نمى‏خواهند ملت ايران. «5»
… هيچ فرد يا گروه وابسته به قدرتهاى خارجى را اجازه خيانت نمى‏دهيم. «6»
… براى مطبوعاتى ما احترام قائل هستيم كه بفهمد آزادى بيان و آزادى قلم يعنى چه؟ «7»

1-صحیفه نور ج2ص44

2- همان ج9ص187

3- همان ج7ص24

4- همان ج16ص88

5- همان ج 7ص20

6- همان ج 3ص178

7- همان ج6ص192

 نظر دهید »

کلمات قصار امام خمینی ره

19 مرداد 1390 توسط خواجه سلیمی



آزادى بهترين نعمتى است كه خدا براى بشر قرار داده [است‏]. «1»
… نعمت آزادى بالاترين نعمتى است كه بشر دارد. «2»
… از بالاترين نعمتهايى كه در عالم هست، آزادى انسان است. «3»
… ما ارزش حيات را به آزادى و استقلال مى‏دانيم. «4»
… آزادى يك نعمت بزرگ الهى است. «5»

1- صحیفه نور ج 6ص210

2- همان ج 8ص49

3- همان ج10ص131

4- همان ج 5ص114

5- همان ج 7ص42

 نظر دهید »

آزادی یا اسارت

19 مرداد 1390 توسط خواجه سلیمی

آزادى، از بزرگترين موهبت‏هاى خداوندى و از متعالى‏ترين ارزشهاى انسانى است. از موجودات، تنها آدميان از نعمت عقل بهره‏مند شده‏اند، از اين رو، اين شايستگى را يافته‏اند كه آزاد پا به عرصه حيات گذارند و با اختيار، صراط مستقيم الهى را برگزينند و آزادانه سرنوشت سعادتمندشان را رقم بزنند. موهبت آزادى، به عنوان يك كمال و ارزش انسانى، وسيله و گذرگاه است نه هدف و توقف گاه؛ وسيله‏اى براى رهايى از اسارت و بردگى، رشد و شكوفايى استعدادها، انجام تكليف‏ها و استيفاى حقوق؛ گذرگاهى كه انسان‏ها براى فتح قله‏هاى شامخ كمال انسانى سخت بدان نيازمندند.
بر خى مفاهيم، هر چند بديهى مى‏نمايند اما چندان روشن و دقيق نيستند. فرهنگ، تمدن و زيبايى از آن جمله‏اند. انديشمندان تعريف يكسانى از اين مفاهيم به دست نداده‏اند و هر كدام از ظن خود يارشان شده‏اند. اين سخن درباره «آزادى» و حدود آن نيز صادق است؛ ممكن است مواردى را كه عده‏اى مصاديق آزادى بر مى‏شمارند، عده ديگر، عين اسارت بدانند و برعكس، مواردى را كه برخى محدوديت مى‏پندارند، برخى ديگر، آزادى نام نهند. حقيقت اين است كه سرّ بيشتراين اختلاف نظرها را بايد در نوع نگرش انسان به هستى و تفسير او از جهان خلقت و نيز چگونگى نگاهش به خود انسان جست و جو كرد. بى گمان ديدگاه يك انسان الهى با نظرگاه يك انسان مادى درباره آزادى يكسان نيست. همچنين، ديدگاه موحدان و دينداران درباره رسالت دين، در تفسيرشان از آزادى و تبيين چهارچوب آن تأثيرى بسزا دارد؛ ديندارانى كه رسالت دين را تنها آباد كردن آخرت آدميان مى‏پندارند و با كشيدن ديوارى بلند ميان دنيا و آخرت، براين باورند كه دين، كارى با سياست و اقتصاد و فرهنگ و حكومت ندارد، آزادى را به گونه‏اى معنا و تفسير مى‏كنند و ديندارانى كه رسالت دين را، آباد ساختن دنيا و آخرت انسانها، هر دو، مى‏دانند به گونه‏اى ديگر.
خود باختگان و شيفتگان فرهنگ غرب بر اين پندارند كه غرب، خاستگاه آزادى است، حال آن كه دين اسلام در چهارده قرن پيش گوهر آزادى را براى جامعه بشرى به ارمغان آورده است. افزون بر اين، ميان ديدگاه اسلام و غرب در باره آزادى تفاوت ماهوى وجود دارد؛ غرب تنها بر آزادى فردى و اجتماعى بر اساس اصالت انسان و خواهش‏هاى نفسانى اكثريت جامعه اصرار مى‏ورزد امّا، اسلام، افزون بر محترم شمردن آزادى فردى و اجتماعى بر اساس خواسته‏هاى فطرى و احكام شريعت، آزادى معنوى و اخلاقى را نيز، توصيه مى‏كند و آن را پايه و اساس آزادى اجتماعى مى‏داند. اسلام، همان گونه كه مى‏خواهد انسان‏ها در عرصه اجتماع از هر گونه اسارت و بردگى، استثمار و استعباد رها گردند، تلاش مى‏كند تا آدميان را از اسارت اميال و خواهش‏هاى نفسانى نيز، آزاد سازد. از اين رو، بيشترِ آنچه كه امروزه در غرب آزادى پنداشته‏ مى‏شود، در اسلام، عين اسارت و بردگى است.
اسلام در انواع آزادى‏هاى اجتماعى نيز پيشرو ديگر مكاتب است. در اسلام، انسان‏ها نه تنها آزادند كه بينديشند و تفكر كنند، كه بسيار بدان تشويق و ترغيب شده‏اند. آيات بسيارى از قرآن كريم، انسان‏ها را به انديشه و تدبّر در جهان هستى و آفاق و انفس فرا مى‏خواند. اسلام، همچنين، انسان‏ها را در انتخاب عقيده مبتنى بر انديشه و تفكر آزاد مى‏گذارد و دين و ايمان را امرى تحميل ناشدنى مى‏داند، هر چند بر خلاف غرب، آزادى عقيده را به طور مطلق- حتى كوركورانه و از روى جهالت و به پيروى از پدران وگذشتگان- بر نمى‏تابد و بسيارى از عقيده‏ها را، در بند كردن انديشه و تفكر تلقّى مى‏كند. اسلام در آزادى بيان نيز، نه تنها انسان‏ها را در بيان انديشه‏ها، نظرها، انتقادها و پيشنهادهاى سازنده آزاد مى‏گذارد، بلكه از اين بالاتر، امر به معروف ونهى از منكر را وظيفه همگان بر مى‏شمارد.
ملت مسلمان ايران با پيروزى انقلاب اسلامى، از استبداد و خفقان چندصدساله رها شد و به بركت مكتب آزاديبخش اسلام به يكى از آرزوهاى ديرين خويش، يعنى آزادى، دست يافت، اما از آنجا كه نظام حكومتى خود را بر اساس معارف و آموزه‏هاى اسلام بر گزيد و به جمهورى اسلامى رأى داد، آزادى‏اى را انتخاب كرد كه اسلام ارمغان آور آن است؛ همان آزادى كه با انديشه و تدبير نخبگان و خبرگان ملت در قانون اساسى تبلور يافت و به تأييد مردم رسيد. از اين رو، در نظام اسلامى، آزادى به سبك غربى آن و اهانت به مقدسات اسلامى و ارزش‏هاى دينى و نيز توطئه و ناديده انگاشتن مصالح نظام با سوء استفاده‏ از نام آزادى، مردود است. در نظام اسلامى هيچ كس آزاد نيست به بهانه آزادى بيان، ايمان و اعتقادات مردم مسلمان را متزلزل سازد و وحدت و مصالح كشور و ملت را به خطر اندازد.
آزادی از دیدگاه امام خمینی - ص 7 چاپ دوم -مجموعه زمزم

 نظر دهید »

پيام تاريخي امّام (ره) به مناسبت جمعه خونين مكه

09 مرداد 1390 توسط خواجه سلیمی

فرازهايي از پيام تاريخي امّام (ره) به مناسبت جمعه خونين مكه
اين حادثه دردناك اگر چه دنياي اسلام را لباس عزا پوشاند و عزيزاني را از دست ما گرفت لكن هم چنان كه در طول تاريخ انقلاب اسلامي،‌همواره وقوع چنين حوادثي اركان اسلام و نظام اسلامي را تقويت كرده و چهره پليد و منحوس دشمنان اسلام را رسوا نموده است، اين واقعه نيز تبليغ و ترويج اسلام ناب محمدي و ابطال اسلام انگليسي و آمريكايي آل سعود را باعث گرديد به راستي اگر از صدها وسيله تبليغاتي استفاده مي كرديم و اگر هزاران مبلغ و روحاني را به اقطار سراسر عالم مي فرستاديم تا مرز واقعي بين اسلام راستين و اسلام آمريكايي و فرق بين حكومت عدل و حكومت سرسپردگان مدعي حمايت از اسلام را مشخص كنيم به صورتي چنين زيبا نمي توانستيم و اگر مي خواستيم پرده از چهره كريه دست نشاندگان آمريكا بردرايم و ثابت كنيم كه فرقي بين محمدرضا خان و صدام آمريكايي و سران حكومت عربستان در اسلام زدايي و مخالفت شان با قرآن نيست و همه نوكر آمريكا هستند و مأمور خراب كردن مسجد و محراب و مسئول خاموش نمودن شعله فرياد حق طلبانه ملت ها، باز به اين زيبايي ميسر نمي گرديد، و همچنين اگر مي خواستيم به جهان اسلام ثابت كنيم كه كليدداران كنوني كعبه لياقت ميزباني سربازان و ميهمانان خدا را ندارند و جزء تأمين آمريكا و اسرائيل و تقديم منافع كشورشان به آنان كاري از دست شان بر نمي آيد بدين خوبي نمي توانستيم بيان كنيم و اگر مي خواستيم به دنيا ثابت كنيم حكومت آل سعود اين وهابي هاي پست بي خبر از خدا بسان خنجرند كه هميشه در قلب مسلمانان فرو رفته اند به اين اندازه كه كارگزاران ناشي و بي اراده حاكميت سعود در اين قساوت و بي رحمي عمل كرده اند موفق نمي شديم و حقا كه اين وارثان ابي سفيان و ابي لهب و اين راهروان راه يزيد روي آن ها و گذشتگان خود را سفيد كرده اند.»1
«جمهوري اسلامي ايران الحمدالله در ميان زائران خانه خدا راز مليت ها و نژادها و كشورها حتي در خود عربستان) طرفداران بسيار زياد و دوستان صادق و وفاداري پيدا نموده است. كه براي گواهي و شهادت حقانيت ما و معرفي قتل و عام خون بارمسلمانان به دست خادم الحرمين و انتقال حقايق تلخ روز حادثه به مردم جهان ما را ياري مي دهند. … يقيناً امريكا و عربستان از شرايط خلع سلاح مسلمانان در حرم خدا و احترام مؤمنين به احكام قرآن و پرهيز از جدال در كنار خانه خدا سوء استفاده كرده اند و با وسايل از پيش فراهم شده و نقشه هاي دقيق روبه صفتانه به صفوف شيرزنان و شيرمردان ما حمله نموده اند و آنان را غافلگير كرده اند.
حكومت سعودي مطمئن باشد ننگي كه آمريكا بر دامنش نهاده است تا قيام قيامت نه آب زمزم و نه كوثر پاك نمي شود و خوني كه از دل اقيانوس بزرگ ملت ها بر سرزمين حجاز جاري شده است زمزم هدايتي براي تشنگان مكتب ناب اسلام گرديده است كه ملت ها و نسلهاي آينده از آن سيراب و ستمكاران در آن غرق و هلاك مي شوند. ما همه ي اين جنايت ها را به حساب آمريكا گذاشته ايم و به ياري خدا و در موقع مناسب به حساب آنان خواهيم رسيد و انتقام فرزندان ابراهيم (ع) از نمرودها، شياطين و قارون ها خواهيم گرفت…. زائران شريف ايراني امسال پيام انقلاب و برائت خود را با خون شان به جهان و به امت اسلام ابلاغ نمودندو با تقديم شهداي بزرگ به پيشگاه مقدس حق از سازندگان  و باغ نيان سياست نه شرقي و نه غربي كعبه گشتند… از خدا مسئلت مي كنم كه در اين زمان كه همه كفار و مشركان دست به دست هم داده اند و تصميم و عزم خود را براي شكست امت اسلام جزم كرده اند و همه ي ضربه ها را بر عليه ما به كار گرفته اند خود ما را در حصار محكم خود و در لواي مرحمت و لطف خود محفاظت فرمايد.» 2
1- صحیفه نور ج 20 ص 134

2-سید حسن میردامادی -جنایت وهابیت ص426-428

 1 نظر

از ابتدا در پایان راه هدایتی

29 تیر 1390 توسط خواجه سلیمی

از زیباییهای قرآن :
« بسم الله الرحمن الرحیم » با دو حرف « باء» و « سین » آغاز گشته است و انتهای قرآن نیز با حرف «سین » در ر سوره ناس تمام شده است . یعنی ای قاری ! اگر اهل راهی ، ابتدا و انتهای قرآن برای تو کافی و بس است .
شراب طهور -داود رجبی -ص103

 نظر دهید »

زندگینامه، سخنان و کرامات امام جواد علیه السلام در کتب نویسندگان

23 خرداد 1390 توسط خواجه سلیمی

پیوند: http://www.hayat.ir/?lang=fa&page=showbody_news&row_id=79575

 

درباره کرامات، دوران زندگی، فضایل اخلاقی و شهادت نهمین پیشوای شیعیان آثار و کتاب‌های گوناگون به زبان‌های فارسی و عربی منتشر شده‌اند

ـ گلبوته‌های امامت و ولایت؛ گذری کوتاه بر زندگانی حضرت امام محمدتقی(ع) جوادالائمه/ محمدجواد مجد (شاعر)/ دارالطب / 1389

ـ گوهر وجود؛ مباحثی پیرامون زندگی و شخصیت امام محمدتقی(ع)/ سیدمحمدرضا طباطبایی‌نسب، مهدی ابوطالبی یزدی (ویراستار)/ نور الائمه(ع)/ 1389

ـ زندگانی و سیره اهل‌بیت(ع) برای نوجوانان: حضرت امام محمدتقی(ع)/ لطیف راشدی، محمدرضا راشدی/ لاهوتیان / 1388

ـ جوان‌ترین ستاره؛ امام محمدتقی(ع)/ عباسعلی سپاهی‌یونسی، سیما بروجردی(تصویرگر)/ انصار/ 1387

ـ ناسخ التواریخ: زندگانی معصوم نهم حضرت امام محمدتقی جواد الائمه(ع)/ عباسقلی سپهر، محمدباقر بهبودی (مصحح)/ اسلامیه / 1385

ـ‌ در مکتب جواد الائمه، باب المراد امام محمدتقی(ع)/ علی قائمی امیری/ پیام مقدس/ 1385

ـ‌ تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمدتقی(ع)/ فضل‌الله صلواتی/ اطلاعات / 1384

ـ جوان پارسا؛ سرگذشت داستان‌گونه امام محمدتقی(ع)/ کمال سید، مهدی عابدی(مترجم)/ حدیث راه عشق/ 1384

ـ چشمه جود: در مدح و منقبت حضرت امام محمدتقی جوادالائم علیه السلام/ عباسعلی اسدی (گردآورنده)/ بنیاد پژوهش‌های اسلامی / 1384

همچنین از کتاب‌های چاپی عربی که درباره امام جواد(ع) به رشته تحریر درآمده‌اند، می‌توان آثار زیر را نام برد:

- أبوجعفر محمدالجواد … تاسمع أئمة اهل البیت الطاهر صلوات‌الله علیهم اجمعین، مولده و وفاته و مدة عمره و مدفنه/ اعیان الشیعة/ للسید محسن الامین/ بیروت/ دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳هجری

ـ الامام التاسع أبو جعفر محمد الجواد علیه السلام/ للشیخ محمد حسن القبیسى العاملى/ بیروت/  ۱۴۰۳هجری

ـ الامام الجواد / للسید عبدالرزاق الموسوى المقرم / النجف الاشرف/ المطبعة الحیدریة/ ۱۳۷۱هجری

ـ الامام الجواد علیه السلام/ تألیف لجنة التألیف فى مؤسسة البلاغ/
طهران/ مؤسسة البلاغ/ ۱۴۰۹هجری

ـ الامام الجواد قدوة و أسوة / للسید محمد تقى المدرسى/ طهران/ رابطة الاخوة الاسلامیة/ ۱۳۶۳شمسی

ـ الامام الجواد من المهد الى اللحد/ للسید محمد کاظم القزوینی/ بیروت/ مؤسسة البلاغ/ ۱۴۰۸هجری

ـ الامام محمدبن على الجواد/ لعبد الزهراء عثمان محمد/ مشهد/ مجمع البحوث الاسلامیة/ ۱۴۰۸هجری

ـ الامام المعجزة محمد الجواد: سیرة و دراسة و تحلیل/ کامل سلیمان/ بیروت/ دار الکتاب اللبنانى

ـ الحیاة السیاسیة للامام الجواد علیه السلام/ نبذة یسیرة/ للسید جعفر مرتضى العاملى/ بیروت/ الدار الاسلامیة/ ۱۴۰۵هجری

ـ محمد الجواد علیه السلام، الامام ـ المعجزة(سیرة، و دراسة و تحلیل)/ لکامل سلیمان / بیروت/ الشرکة العالمیة للکتاب/ ۱۹۸۷میلادی

ـ مسند الامام الجواد علیه السلام، للشیخ عزیز الله العطاردی/ مشهد/ الموتمر العالمى للامام الرضا(ع)/ ۱۴۱۰هجری

 

 1 نظر

شناخت على عليه السلام از كلام على‏

23 خرداد 1390 توسط خواجه سلیمی


وجود مبارك حضرت امير عليه السلام را بهترين كسى كه معرفى مى‏كند خود اوست و پيغمبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام. آن مقامى كه براى خود حضرت هست بايد جستجو كرد و گرنه آنچه پيش ما دشوار است آن‏را نبايد پيش حضرت امير به حساب آورد. مى‏بينيد ابن ابى الحديد در وصف حضرت امير در جلد دوم شرح نهج‏البلاغه يك مطلبى دارد كه عملش براى خيلى از ماها دشوار است. امّا ابن ابى الحديد اين‏را به‏عنوان فضل ممتاز حضرت به حساب نمى‏آورد فضل علوى را در جلد ششم بازگو مى‏كند در جلد دوّم مى‏فرمايد: حضرت امير دأب و رسمش اين بود كه هر هفته جمعه بيت‏المال را جاروب مى‏كرد «يكنس بيت المال كل جُمُعة و يصلى فيه ركعتين و يقول ليشهد لى يوم القيامة»
 يعنى هر هفته بيت‏المال را توزيع مى‏كرد، جارو مى‏كرد و دو ركعت نماز در بيت‏المال خالى شده مى‏خواند و مى‏گفت تا در قيامت براى من شهادت بدهد، اين كارها مقدور كسى‏نيست شما كه بيگانه نيستيد، اين كار را شايد اوحدى از علما در طول تاريخ بكند يا كرده باشد. اين همه بيت‏المال در بيوتات هست منتهى كسى باورش نمى‏آيد كه ممكن است فردا پس فردا بميرد.
اينكه هر هفته بيت‏المال را توزيع كند و به مستمندان برساند و دو ركعت در هر هفته نماز در آن بخواند و بگويد تا شهادت بدهد، كار على است. امّا نه كار مهمّ او و نبايد گفت آنوقت بيت‏المال چيزى نداشت. اين بعد از فتح ايران و روم بود و حكومت اسلامى خيلى چيز داشت.
در صدر اسلام وجود مبارك رسول گرامى صلى الله عليه و آله مال فراوانى نداشت اصحاب صفه در زحمت بودند، خيلى‏ها با فقر زندگى مى‏كردند، امّا بعد از فتح ايران و روم و آمدن غنايم جنگى به حجاز خيلى‏ها چيزدار بودند. در چنين حكومتى حضرت امير «يكنس بيت‏المال فى كل جمعه و يصلى فيه ركعتين و يقول يشهد لى يوم القيامة» اين يك فضيلت است اين‏را ممكن است يك زاهدى در دنيا بكند. اين‏را ابن ابى الحديد در جلد دوّم نقل مى‏كند.
آنگاه در جلد ششم كه مى‏رسد در ذيل خطبه 86، آنجا كه معارف توحيدى را تشريح مى‏كند در يك خطبه كوچك تقريباً سه سطرى هشت مسأله از مسايل عميق عقلى را طرح مى‏كند. ابن ابى الحديد در اينجاست كه مى‏گويد «واعلم ان مباحث العدل و التوحيد …»           اينها ميراث على است غير از على احدى در اسلام اين حرفها را نزده، البته وجود مبارك رسول الله عليه و اله آلاف التحية والثناء كه معلم كل است مستثنى‏ است، او خارج از بحث است، فوق بحث است، مى‏فرمايد: «آگاه باشيد» كه مباحث عدل و توحيد در اسلام به بركت اين مرد الهى شناخته شده و هيچيك از صحابه پيامبر به اين حرفها نرسيده «و لم يتصوروه اذ لو تصوروه لذكروه» 
 مى‏فرمايد سايرين اصلًا درك نمى‏كردند اگر درك مى‏كردند آن‏را نقل مى‏كردند.
زمامدارها و علما نوعاً دو حرف دارند يك خطبه دارند و يك خطابه. خطبه‏ها همان حرفهايى است كه با خداوند دارند و خطابه آن حرفهايى است كه با مخاطبين و مردم‏دارند، آن حمد و ثنا خُطبه است، آن سخنرانى خطابه است.
ابن ابى الحديد مى‏گويد: نه در خطبه و نه در خطابه آنها اين حرفها اصلًا پيدا نمى‏شود، احدى از صحابه اين حرفها را نزده است.
مرحوم علامه طباطبايى مكرر در مكرر اين جمله را مى‏فرمود: در كتاب «اسْدُ الْغابَه فى‏ مَعْرِفَةِ الصَّحابِه» و ساير كتابهاى تراجم، تقريباً بيش از دوازده هزار نفر صحابى را معرفى كرده‏اند اين دوازده هزار نفر به اندازه حضرت امير حرف نياوردند، آنها هم پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند سالهاى متمادى با او بودند، خوب دوازده هزار نفر يك طرف و يك نفر يك طرف. مى‏فرمود اين تعداد هرگز به اندازه حضرت امير حرف ندارند، امّا ابن ابى الحديد مى‏فرمايد: آنها اصلًا اين حرفها را درك نمى‏كردند اگر درك مى‏كردند، مى‏گفتند.
آنچه كه به معرفى خود حضرت امير برمى‏گردد در همين سه بخش است. بقيه مادون و زيرمجموعه اين سه بخشند، يكى مسأله مبدأ است و يكى معاد است و يكى وحى و نبوت، اين سه مسأله است كه اصلى هستند. بقيه اگر عدل‏است به‏يكى‏از اوصاف حسناى خدا برمى‏گردد و اگر امامت است كه به جانشينى وحى و نبوت برمى‏گردد، در حقيقت حرف اصلى معرفتى را همين اصول سه‏گانه به عهده دارند، مى‏بينيد در اصول سه‏گانه است كه حضرت امير خود را اينچنين معرفى مى‏كند در نهج‏البلاغه هست كه ذعلب از حضرت سؤال كرد شما خدا را ديديد يا نه فرمود «ما كُنْتُ اعْبُدُ رَبّاً لَمْ ارَه»  مگر مى‏شود كه من نبينم و بپرستم بعد هم فرمود «لا تَراهُ الْعُيُونُ الْابْصارِ بِمُشاهِدَةِ الْعَيان وَلكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقايِقِ الْايمانِ» 
 اين ديگر وقف او بود كسى جرئت نكرد اينطور بگويد.
در مسأله معاد هم فرمود «لَوْ كُشِفَ الْغِطا مَاازْدَدْتُ يَقيناً»  اين اشاره به نفى موضوع است يعنى براى من غطايى نيست «لَوْ كُشِفَ الْغَطاء» ديگران براى من تفاوتى نمى‏كند چون من در غطا نيستم نه اينكه واقعاً براى من غطايى هست پوششى هست من محجوبم امّا حجاب كه برداشته شد براى من تفاوتى نمى‏كند، فرق نمى‏كند.
مبدأ آن؛ و معاد هم اين و بينهما كه وحى و نبوت و صراط باشد، در خطبه قاصعه حرفش اين است كه «انّى‏ ارى‏ نُورَالْوَحْىِ وَ اشُمُّ رِيْحَ النُّبُوَّةِ» 
 به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد اين ضجه و ناله چيست كه من مى‏شنوم؟ حضرت فرمود اين آه و ناله شيطان است، شيطان بعد از آمدن وحى و نبوت من نااميد شد كه در اين سرزمين معبود شود. خودش فرمود:
من نور وحى را مى‏بينم، بوى وحى را مى‏شنوم، خودش حجت خدا و معصوم است، در حضور معصوم ديگرى به نام پيامبر صلى الله عليه و آله گفت. خودش معصوم است و هم تقرير شده معصوم. بعد وجود مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «يا على انَّكَ تَسْمَعُ ما اسْمَعُ وَ تَرى‏ ما ارى‏ وَ لكِنَّكَ لَسْتَ بِنَبِىٍّ وَ انَّكَ لَوَزيرٌ»  اين‏را ديگر در غوالى اللئالى نقل نكردند، سيد در نهج‏البلاغه نقل كرده، پس ما سه اصل در عالم هستى بيشتر نداريم در هر سه على گفت من حضور دارم، نه اين‏كه مى‏فهمم، فرمود من مى‏بينم!
علم كه از اين سه ضلع بيشتر نيست، خداست، قيامت است و وحى و نبوت، بقيه ديگر زير مجموعه اين اصولند، در هر سه بخش هم وجود مبارك حضرت فرمود من شاهد، حاضر و ناظرم، آنجا فرمود من مى‏بينم. در نبوت فرمود: من بوى نبوت را مى‏شنوم و در قيامت هم فرمود «لو كشف الغطا ما ازددت يقيناً» آن هم من مى‏بينم، اين على است، ما به اين على فخر مى‏كنيم شاگرد اين على هستيم.

 نظر دهید »

زندگینامه : شهید حسین دوست محمدی فرزند رمضان

07 خرداد 1390 توسط خواجه سلیمی

در اولین روز از مرداد ماه سال1348 در روستای اختیاراباد کرمان و در خانواده ای فقیر از لحاظ مادی اما غنی سرشار از الطاف معنوی فرزندی متولد شد که خانواده اش با توجه به عشق به اهل بیت او را حسین نامیدند .
تولد وی در این خانه با نزول برکات مادی و معنوی در خانواده همراه بود . مادر حسین که قبل از تولد او دچار بیماری سخت و شدیدی شده بود به یمن قدوم مبارک او بهبودی یافت و وضعیت اقتصادی آنها هم بهتر شد .
او که فرزند سوم در خانواده ده نفری خود بود دوران کودکی را در دامان پدر و مادر و در محیطی مذهبی سپری کرد . تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خود با موفقیت و نمرات خوب پشت سر گذاشت ، سپس برای ادامه تحصیلات به مدرسه معصومیه کرمان رفت و با عشق و جدیت و تلاش فراوان و به جهت تقویت بنیة علمی و معنوی خود به تحصیل علوم دینی پرداخت .
بعد از مدتی ، حسین در جهت لبیک به فرمان حضرت امام «ره» ، عزم سفر به سمت و سوی جبهه کرد . حسین وقتی از جانب مادر با مخالفت رو به رو می شود و ضرورت حضور او در کلاسهای درس یاد آوری می شود در جواب مادر انچنین می گوید :
در س همیشه هست ، مدرسه همیشه وجود خواهد داشت اما جنگ روزی تمام خواهد شد و ما در این دنیا باید شرمنده باشیم که چرا در جبهه حضور پیدا نکردیم و فرمان اماممان را اطاعت نکردیم و در آخرت هم باید از روی امام حسین «ع» و حضرت فاطمه «س» احساس شرمندگی کنیم . مادر شهید هنگامی که با سخنان از دل برآمده فرزندش مواجه می شود با حضور او در جبهه های جنگ موافقت می کند .
وی در اولین حضورش در مناطق عملیاتی و در کربلای 1 در منطقه مهران از ناحیة پا مورد اصابت تیر قرار می گیرد و در بیمارستانی در تهران بستری می شود وی به جهت این که درآن ایام پدرش دچار بیماری بود ، حسین خانواده خود را از زخمی شدنش مطلع نمی کند تا آنها دچار رنج و زحمت سفر به تهران نشوند . او پس از بهبودی نسبی به کرمان بر می گردد و پس از چندی مجدداً جهت شرکت در عملیات کربلای 4 عازم جبهه می شود .
حضور بعدی خود در جبهه را در عملیات کربلای 5 بعنوان بی سیم چی معاون گردان در منطقه شلمچه و در کنار برادر بزرگش تجربه کرد . حسین قبل از شروع عملیات برادرش را به گوشه ای فراخوانده و آخرین وصیت ها و سفارش ها را به او می کند .
با شروع عملیات او و معاون گردانش مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفته و از ناحیه پا مجروح می شود و هنگامی که با آمبولانس در حال انتقال به پشت جبهه بود ، خمپارة دیگری به آمبولانس اصابت کرده و راننده به شهادت می رسد و فرصت انتقال مجروحان را پیدا نمی کند و شهید حسین دوست محمدی به علت خونریزی زیاد به درجة رفیع شهادت نائل می شود .

 

 1 نظر

کلمات حضرت رسول درمورد دخترش حضرت زهرا(س)

07 خرداد 1390 توسط خواجه سلیمی

-حضرت رسول(ص)فرمودند:«فماقبلتهاقطُّ الّاوَجَدتُ رائحهَ شجره طوبی منها» هرگزفاطمه رانبوسیدم،مگراینکه بوی درخت طوبی راازاواستشمام می کنم.
-«ففاطمه حوراءانسیه فکلمااستقت الی رائحه الجنه شمت رائحه ابنتی فاطمه» فاطمه حوریه ای به صورت آدمی است،هرزمان که می خواهم بوی بهشت رااستشمام کنم،دخترم فاطمه رامی بویم
-«یاعلی،هذه بنتی فمن اکرمهافقداکرمنی ومن اهانهافقداهاننی» ای علی،این دخترمن است،هرکس به اواحترام گذارد مراگرامی داشته است وهرکس به اواهانت کند به من اهانت کرده است.
-پیامبرگرامی ضمن تجلیل ازآن بانوی نمونه،اوراعزیزترین هادرنظرخویش وصف کرد وفرمود:فاطمةُ اعزُّالناس الیّ:فاطمه عزیزترین انسان ها نزدمن است.

مریم السادات حسینی - زهرا خواجه سلیمی

 3 نظر
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

زینبیون

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج


دریافت كد ساعت

حدیث روز

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مخزن نور
  • با شهدا
  • همپای زمان
  • شیفته شیدایی ( ویزه امام زمان عج )
  • شما بدانید...(ویژه طلاب)
  • رد پا ( فرقه شناسی : چگونگی شکل گیری ، عقاید ، پاسخ به شبهات و سوالات)
  • اندرزنامه
  • جهاد اقتصادی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
log

آمار سایت

قالب وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس