اینجا همیشه با شهدایید.......
سلام ممنون که به ما سر زدید
یک خواهش ؛ نگاه سبزتون را به شیفته شیدایی و مخزن نور و همپای زمان و شما بدانید و از همه مهمتر به قسمت با شهدای وبلاگ ما هدیه کنید .
سلام ممنون که به ما سر زدید
یک خواهش ؛ نگاه سبزتون را به شیفته شیدایی و مخزن نور و همپای زمان و شما بدانید و از همه مهمتر به قسمت با شهدای وبلاگ ما هدیه کنید .
آزادى بهترين نعمتى است كه خدا براى بشر قرار داده [است]. «1»
… نعمت آزادى بالاترين نعمتى است كه بشر دارد. «2»
… از بالاترين نعمتهايى كه در عالم هست، آزادى انسان است. «3»
… ما ارزش حيات را به آزادى و استقلال مىدانيم. «4»
… آزادى يك نعمت بزرگ الهى است. «5»
1- صحیفه نور ج 6ص210
2- همان ج 8ص49
3- همان ج10ص131
4- همان ج 5ص114
5- همان ج 7ص42
آزادى، از بزرگترين موهبتهاى خداوندى و از متعالىترين ارزشهاى انسانى است. از موجودات، تنها آدميان از نعمت عقل بهرهمند شدهاند، از اين رو، اين شايستگى را يافتهاند كه آزاد پا به عرصه حيات گذارند و با اختيار، صراط مستقيم الهى را برگزينند و آزادانه سرنوشت سعادتمندشان را رقم بزنند. موهبت آزادى، به عنوان يك كمال و ارزش انسانى، وسيله و گذرگاه است نه هدف و توقف گاه؛ وسيلهاى براى رهايى از اسارت و بردگى، رشد و شكوفايى استعدادها، انجام تكليفها و استيفاى حقوق؛ گذرگاهى كه انسانها براى فتح قلههاى شامخ كمال انسانى سخت بدان نيازمندند.
بر خى مفاهيم، هر چند بديهى مىنمايند اما چندان روشن و دقيق نيستند. فرهنگ، تمدن و زيبايى از آن جملهاند. انديشمندان تعريف يكسانى از اين مفاهيم به دست ندادهاند و هر كدام از ظن خود يارشان شدهاند. اين سخن درباره «آزادى» و حدود آن نيز صادق است؛ ممكن است مواردى را كه عدهاى مصاديق آزادى بر مىشمارند، عده ديگر، عين اسارت بدانند و برعكس، مواردى را كه برخى محدوديت مىپندارند، برخى ديگر، آزادى نام نهند. حقيقت اين است كه سرّ بيشتراين اختلاف نظرها را بايد در نوع نگرش انسان به هستى و تفسير او از جهان خلقت و نيز چگونگى نگاهش به خود انسان جست و جو كرد. بى گمان ديدگاه يك انسان الهى با نظرگاه يك انسان مادى درباره آزادى يكسان نيست. همچنين، ديدگاه موحدان و دينداران درباره رسالت دين، در تفسيرشان از آزادى و تبيين چهارچوب آن تأثيرى بسزا دارد؛ ديندارانى كه رسالت دين را تنها آباد كردن آخرت آدميان مىپندارند و با كشيدن ديوارى بلند ميان دنيا و آخرت، براين باورند كه دين، كارى با سياست و اقتصاد و فرهنگ و حكومت ندارد، آزادى را به گونهاى معنا و تفسير مىكنند و ديندارانى كه رسالت دين را، آباد ساختن دنيا و آخرت انسانها، هر دو، مىدانند به گونهاى ديگر.
خود باختگان و شيفتگان فرهنگ غرب بر اين پندارند كه غرب، خاستگاه آزادى است، حال آن كه دين اسلام در چهارده قرن پيش گوهر آزادى را براى جامعه بشرى به ارمغان آورده است. افزون بر اين، ميان ديدگاه اسلام و غرب در باره آزادى تفاوت ماهوى وجود دارد؛ غرب تنها بر آزادى فردى و اجتماعى بر اساس اصالت انسان و خواهشهاى نفسانى اكثريت جامعه اصرار مىورزد امّا، اسلام، افزون بر محترم شمردن آزادى فردى و اجتماعى بر اساس خواستههاى فطرى و احكام شريعت، آزادى معنوى و اخلاقى را نيز، توصيه مىكند و آن را پايه و اساس آزادى اجتماعى مىداند. اسلام، همان گونه كه مىخواهد انسانها در عرصه اجتماع از هر گونه اسارت و بردگى، استثمار و استعباد رها گردند، تلاش مىكند تا آدميان را از اسارت اميال و خواهشهاى نفسانى نيز، آزاد سازد. از اين رو، بيشترِ آنچه كه امروزه در غرب آزادى پنداشته مىشود، در اسلام، عين اسارت و بردگى است.
اسلام در انواع آزادىهاى اجتماعى نيز پيشرو ديگر مكاتب است. در اسلام، انسانها نه تنها آزادند كه بينديشند و تفكر كنند، كه بسيار بدان تشويق و ترغيب شدهاند. آيات بسيارى از قرآن كريم، انسانها را به انديشه و تدبّر در جهان هستى و آفاق و انفس فرا مىخواند. اسلام، همچنين، انسانها را در انتخاب عقيده مبتنى بر انديشه و تفكر آزاد مىگذارد و دين و ايمان را امرى تحميل ناشدنى مىداند، هر چند بر خلاف غرب، آزادى عقيده را به طور مطلق- حتى كوركورانه و از روى جهالت و به پيروى از پدران وگذشتگان- بر نمىتابد و بسيارى از عقيدهها را، در بند كردن انديشه و تفكر تلقّى مىكند. اسلام در آزادى بيان نيز، نه تنها انسانها را در بيان انديشهها، نظرها، انتقادها و پيشنهادهاى سازنده آزاد مىگذارد، بلكه از اين بالاتر، امر به معروف ونهى از منكر را وظيفه همگان بر مىشمارد.
ملت مسلمان ايران با پيروزى انقلاب اسلامى، از استبداد و خفقان چندصدساله رها شد و به بركت مكتب آزاديبخش اسلام به يكى از آرزوهاى ديرين خويش، يعنى آزادى، دست يافت، اما از آنجا كه نظام حكومتى خود را بر اساس معارف و آموزههاى اسلام بر گزيد و به جمهورى اسلامى رأى داد، آزادىاى را انتخاب كرد كه اسلام ارمغان آور آن است؛ همان آزادى كه با انديشه و تدبير نخبگان و خبرگان ملت در قانون اساسى تبلور يافت و به تأييد مردم رسيد. از اين رو، در نظام اسلامى، آزادى به سبك غربى آن و اهانت به مقدسات اسلامى و ارزشهاى دينى و نيز توطئه و ناديده انگاشتن مصالح نظام با سوء استفاده از نام آزادى، مردود است. در نظام اسلامى هيچ كس آزاد نيست به بهانه آزادى بيان، ايمان و اعتقادات مردم مسلمان را متزلزل سازد و وحدت و مصالح كشور و ملت را به خطر اندازد.
آزادی از دیدگاه امام خمینی - ص 7 چاپ دوم -مجموعه زمزم
قال رسول الله(صلّی الله علیه و آله) [قالَ اللهُ تعالی]: …. إنَّ مِن عِبادِیَ المؤمنین لَمَن یَجتَهِدُ فِی عِبادَتِی فِیَقُومُ مِن رُقادِهِ وَ لَذیذ وسادِهِ فَیَتَهَجَّدُ لِیَ اللَّیالی، فَیتعبُ نَفسَهُ فِی عِبادَتِی فَأضرِبُهُ بالنُّعاسِ اللَّیلَةَ وَ اللَّیلَتَینِ نَظَراً مِنّی لَهُ وَ إبقاءً عَلَیهِ فَیَنامُ حَتّی یُصبِحَ فَیَقرَأهُ وَ هُوَ ما قِت لِنَفسِهِ، زارٍ عَلَیها، وَ لَو أُخَلّی بَینَهُ وَ بَینَ ما یُریدُ مِن عبادَتِی لَدَخَلَهُ مِن ذلِکَ العُجبُ فَیُصَیِّرُهُ العُجبُ اِلَی الفِتنَةِ بِأعمالِهِ، فَیَأتیه مِن ذلک ما فیهِ هَلاکُهُ لِعُجبِهِ بِأعمالِهِ وَ رِضاهُ عَن نَفسِهِ عِندَ حَدِّ التَّقصیرِ فَیَتَباعَدُ مِنّی عِندَ ذلِکَ وَ هُوَ یَظُنُّ أنَّهُ یَتَقَرَّبُ اِلَیَّ ؛ پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) فرمودند: [خدای تعالی می فرماید:] …. به تحقیق بعضی از بندگان مؤمنم هستند در عبادت شبانه تلاش می کنند و از بستر نرم و با لذّت برای مناجات و عبادت، شب ها بر می خیزند و خودشان را خسته می کنند پس من یک شب یا دو شب خواب را بر آن ها مسلّط می کنم از جهت لطفی که به آن ها دارم پس تا صبح می خوابد و وقتی بیدار می شود از خودش بدش می آید و خود را ملامت می کند و اگر من این کار را نمی کردم به خاطر عبادت هر شبش گرفتار بیماری عُجب می شد و همان عجب او را گرفتار فتنه می کرد و به خاطر عجبش هلاک می شد و خود را مقصّر نمی دید و در نتیجه از من دور می شد در حالی که فکر می کرد به من نزدیک می شود.
محمد محمدی ری شهری میزان الحکمه ج 7 ص1353
گسيختگى و بى برنامگى در مسائل اقتصادى، بدون ترديد، پيامدهاى ناگوارى به دنبال دارد كه در دو سرا گريبانگير انسان خواهد شد. براى پيشگيرى و رهايى از چنين پيامدهايى، پايبندى به اصول و قوانينى كه مهار امور اقتصادى را به دست داشته، اقتصاد را در جايگاه واقعى اش قرار دهد، ضرورى و اجتناب ناپذير است.
دين مقدس اسلام براى سالم سازى اقتصاد فرد و جامعه، دستوراتى دارد كه پيروان خويش را به انجام آن ملزم نموده است علاوه براين، سفارشهاى اخلاقى فراوانى ارائه داده تا مسلمانان در روابط اقتصادى خود فضيلتهاى انسانى را محترم شمرده، آن رامحور زندگىخويش قرار دهند كه از اين گونه مسائل با عنوان «اخلاق اقتصادى» ياد مىشود.
اهميّت مسائل اقتصادى
اگر چه اين مطلب كه بعضى ادّعا كرده و گفتهاند: اقتصاد بطور كلّى، سر چشمه همه اموراجتماعى و حتّى زيربناى مسائل سياسى، علمى، اخلاقى و اعتقادى فرد و اجتماع است، صحّت ندارد، امّا تأثير عميق و اساسى آن را درايجاد بسيارى از رسوم، آداب، فرهنگ، اخلاق و جريانهاى روز مرّه زندگى افراد و ملّتها نمىتوان انكار كرد.
اقتصاد ازاهميّت زيادى برخوردار است، زيرا استقبال جامعه و قدرت مقاومت آن در مقابل حوادث طبيعى واجتماعى، همچنين شكوه و عظمت يك جامعه درمقابل جوامع ديگر و ثبات سياسى آن، بستگى به حلّ مشكلات ورفع كمبودهاى اقتصادى آن جامعه دارد.
مرحوم علّامه طباطبايى در رابطه با اهميّت اقتصاد مىنويسد:
«مهمّترين چيزى كه مجتمع بشرى را بر اساس خود پايدار مىدارد، اقتصاديات جامعه است، كه خداآن رامايه قوام اجتماعى قرار داده است، وما اگر انواع گناهان و جرائم وجنايات وتعدّيات ومظالم را دقيقاً آمار گيرى كنيم، و به جستجوى علّت آن بپردازيم، خواهيم ديد علّت بروز تما مى آنها يكى ازدو چيزاست:
1- فقر مفرطى كه انسان را به اختلاس اموال مردم از راه سرقت وراهزنى و آدمكشى وگرانفروشى و كم فروشى وغصب و ساير تعدّيات وامىدارد.
2- ثروت بى حسابى كه انسان را به اسراف درخوردن و نوشيدن و پوشيدن و تهيّه مسكن و همسر، و بى بندوبارى در شهوات و هتك حرمتها و شكستن قرقهاوتجاوز در جان ومال ديگران وادار مىكند.» «1»
1-تفسیر المیزان ج9ص330
دفاع از حريم ولايت فقيه
ولايت در حوزه هاي علمي فقه، عرفان و كلام، ازتعاريف مختلفي برخوردار است و انديشه سياسي – اجتماعي «حاكميت ولايت فقيه» در واقع به مفهوم كلامي ولايت نزديك است. در علم كلام «ولايت» مفهومي عام و فراگير دارد و به معناي امامت و رهبري اجتماعي و تاريخي طرح مي شود. از ديدگاه علماي علم كلام، ولايت يك مسئله اعتقادي است كه جايگاهي بس رفيع دارد و منظور از آن ، استمرار كليه شئون هدايت و رهبري پيامبر اكرم (ص) (به جز نبوت)، در جانشينان آن حضرت است، يعني پس از رحلت پيامبر گرامي اسرام ، جريان امامت و رهبري ،همچنان تداوم يافته و مسئوليت خطير سرپرستي امور مسلمين ،بر عهده ايئمه معصومين (ع) و نواب آن قرارگرفته است.
نكته قابل توجه آنكه، در فرهنگ ديني، ارتباط بين امام و مأموم، تنها يك رابطه سياسي يا سازماني نيست كه بر اساس برخي مصلحت سنجي ها و سودجويي ها شكل گرفته باشد، بلكه رابطه اي كاملا عاطفي و مبتني بر عشق و محبت طرفيني است، بنابراين در مفهوم كلامي ولايت، معناي عميقي از عشق، محبت و دوستي نيز نهفته است.
انديشه سياسي – اجتماعي »حاكميت ولايت فقيه» در واقع بر پايه همين مفهوم از ولايت كه در حوزه علم كلام مطرح است، استوار شده و سرپرستي فقها بر زندگي اجتماعي مسلمانان را تداعي مي كند.
فقيه به دانشمند ديني گفته مي شود كه با فراگيري علوم و دانش هاي مورد نياز از توانايي لازم براي استنباط احكام عمل فردي و اجتماعي از منابع ديني برخوردار باشد.
ولايت فقيه ، به معناي حاكميت فقيه جامع الشرايط آگاه به زمان و مكان و توانا بر رهبري جامعه اسلامي و سرپرستي كليدي شئون زندگي اجتماعي توسط ايشان است.
سابقه تاريخي بحث ولايت فقيه به دوران شيخ مفيد باز مي گردد، پس از ايشان نيز فقهاي نامداري چون محقق كركي، مقدس اردبيلي، ملا احمد نراقي و شيخ محمد حسن نجفي صاحب جواهر در كتب خود به ولايت فقيه پرداخته اند و از متأخرين نيز مي توان شيخ انصاري، حاج آقا رضا همداني، سيد محمد بحر العلوم، آيت الله بروجردي و امام خميني (ره) را نام برد كه به مبحث ولايت فقيه عنايت ويژه علمي داشته اند.
سيره پيشوايان ديني پيامبر (ص) و ائمه (ع) بيانگر لزوم حكومت اسلامي و ولايت فقيه در عصر غيبت است. براستي كه شهداي ما به خوبي جايگاه ولي فقيه را مي دانستند و تحت فرمان ايشان بود و مردم را نيز سفارش به اين امر مي كردند.
با تشکر و قدردانی از همت بسیج طلاب استان کرمان