• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

فضائل و کمالات نفسانی

27 شهریور 1390 توسط خواجه سلیمی

‏

انسانهاى شايسته و برگزيده خدادر پرتو شناخت مقام ربوبى حق و بندگى خالصانه او، مدارج رشد وكمال را طى كرده و به اوج قله عبوديت ره پيدا مى‏كنند. شناخت و عبادت، به عنوان سازنده‏ترين مكتب تربيتى، فكر و انديشه انسان را بيدار مى‏كند؛ گرد و غبار گناه را از چهره جان او مى‏شويد وچشمه هاى زلال حكمت را بر زبانش جارى مى‏كند و در نهايت، بينش به وى عطا مى‏كند كه در پرتو نور آن، حقايق اشياء را آنگونه كه هست مى بيند.
انسان بر اثر بندگى خالصانه پروردگار، به مقام قرب و رضوان الهى مى‏رسد و شايستگى آن را پيدا مى‏كند كه خدايش او را بر اسرار پشت پرده آگاه سازد؛ آنچنان كه قرآن مى‏فرمايد:
«عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ احَداً الّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسوُلٍ.» «جن 26-27»
داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‏سازد، مگر رسولانى كه آنان را برگزيده است.
انسان برگزيده، در سايه عبادت به مقامى مى‏رسد كه اگر خدا را بخواند، خدايش پاسخ رد به او نخواهد داد، چرا كه خود فرموده است:
«وَ اذا سَأَلَكَ عِبادِى عَنى فَانى قَريبٌ اجِيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ اذا دَعانِ.» «بقره /186»
و هنگامى كه بندگان من از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم، دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا مى‏خواند، پاسخ مى‏گويم.
امام صادق (ع) از عميق ترين و بالاترين مرتبه شناخت و بلندترين مرتبه عبوديت حق برخوردار و از مصاديق بارز «رَضِىَ الّلهُ عَنْهُمْ وَ رَضوُا عَنْهُ» «مائده /19»
بود؛ بنابراين جاى شگفت نيست اگر نزد پروردگارش «مستجاب الدعوه» باشد و يا وجودش مظهر كراماتى باشد كه ديگران از ابراز آن ناتوانند؛ و يا از راز دل افراد و اخبار و رويدادهاى آينده مطلع باشد. چه اينكه اينها- در مقابل مقام لقا و رضوان «الّله»- پاداش اندكى است كه خداوند به بندگان شايسته و برگزيده خود مى‏دهد.
در گفتگويى كه ميان امام جواد (ع) و عمربن فرج رُخّجى در باره آگاهى آن حضرت از اندازه و وزن آب دجله روى داده منشأ اين كرامتها همان مقام عبوديت و كرامت نفسانى امام (ع) دانسته شده است. عمربن فرج مى‏گويد:
به امام جواد (ع) در حالى كه در كنار دجله بوديم عرض كردم: شيعيان شما مدعى هستند كه شما از اندازه و وزن آب دجله آگاهى داريد؟ امام (ع) فرمود: آيا خداوند توانايى دارد كه اين دانش را به پشه اى از آفريده هاى خود بدهد يا نه؟
عرض كردم: بلى، خداوند قادر است. فرمود: من نزد خدا گرامى تر از پشه واز بسيارى از آفريده هايش هستم. «انوار البهیه -219»
پس از اين مقدمه كوتاه، به گوشه هايى از فضائل وكمالات نفسانى امام صادق (ع) اشاره مى‏كنيم.
استجابت دعا
از جمله موهبتهايى كه خداوند به بندگان بر گزيده‏اش همچون پيامبران عنايت كرده استجابت دعاى آنان است. قرآن كريم در چندين آيه «1» به اين مسأله تصريح كرده است به عنوان نمونه در باره حضرت نوح مى‏فرمايد:
«وَ نوُحاً اذْ نادى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبنا لَهُ فَنَجَّيْناهُ وَ اهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظيمِ» «انبیا/76»
و نوح را (به ياد آور) هنگامى كه پيش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند. ما دعاى او را مستجاب كرديم؛ و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات داديم.
امامان عليهم السلام نيز از اين موهبت الهى بر خوردار بودند. مورخان وسيره نويسان بر «مستجاب الدعوه» بودن امام صادق (ع) تصريح كرده‏اند. به عنوان نمونه، محمد بن على صبان شافعى مى‏نويسد:
امام صادق (ع) مستجاب الدعوه بود. هرگاه از خداوند چيزى درخواست مى‏كرد، هنوز دعايش به پايان نرسيده واز جايش بر نخاسته بود كه خواسته اش بر آورده مى‏شد. «اسعاف الراغبین /220»
اينك نمونه ها از استجابت دعاى آن حضرت.
منصور، خليفه عباسى بارها امام (ع) را احضار كرد و هر بار تصميم به آزار يا قتل آن حضرت گرفت. يك بار تصميم جدى بر قتل امام گرفت و به ربيع، دربان خود سفارش كرد كه هرگاه من دست بر دستم زدم تو او را بكش. ولى وقتى امام (ع) بر او وارد شد ازآن حضرت تجليل كرد و به ربيع دستور داد پيشواى ششم را با احترام به مدينه باز گرداند. اين تغيير روش منصور، معلول دعاى امام (ع) بود كه از خداوند خواست شر وى را از حضرتش دفع كند. خداوند نيز اجابت كرد. «بحار ج47ص162»
داوود بن على، فرماندار مدينه، يكى از ياران و خدمتگزاران امام صادق (ع) به نام «معلى بن خنيس» را به شهادت رسانيد. امام (ع) وقتى از جريان شهادت او آگاه شد، به درون اتاقش رفت و شب را تا صبح به عبادت پرداخت. سپيده دم اين دعا از زبان آن حضرت شنيده شد:
«يا ذَا الْقَوَةِ الْقَوِيَّةِ، وَ ياذَالِمحالِ الشَّدِيدِ، وَيا ذَا الْعِزَّةِ الَّتى كُلُّ خَلْقِكَ لَها ذَليلٌ‏اكْفِنا هذَا الطَّاغِيَةِ وَ انْتَقِمْ لَنا مِنْهُ.»
اى صاحب قوت قدرتمند، و اى صاحب عقوبت سخت، و اى صاحب عزتى كه تمامى آفريده هايت در برابر آن، خوار و ذليل است؛ شر اين طاغوت را از ما دفع كن و انتقام ما را از او بگير!
هنوز نيايش امام (ع) به پايان نرسيد بود كه صداى شيون از خانه داوود بلند شد و گفته شد كه وى ناگهان مرده است. «ارشاد مفید ص273»
حكم بن عباس كلبى، شاعر سر سپرده بنى اميه، پس از شهادت «زيد بن على» شعرى در هجو وى با مضمون ذيل سرود:
ما زيد را بر چوبه دار زديم و هرگز نديده‏ام كه مهدى بر دار آويخته شود. و شما از روى سفاهت، على (عليه السلام) را با عثمان مقايسه كرديد، در حالى كه عثمان از على برتر و پاكتراست.
امام (ع) وقتى اين شعر را شنيد، دست به دعا بر داشت واز خدا خواست كه حيوان درنده‏اى را بر او مسلط كند واو را بدرد. از قضا بنى اميه او را براى ماموريتى به كوفه اعزام كردند. در راه، شيرى بر او يورش برد و او را دريد و خورد. «کشف الغمه ج 2ص203»
اينها نمونه‏هايى از استجابت دعاى امام (ع) در حق دشمنان خدا و پيامبر (ص) بود.
موارد فروان ديگرى از استجابت دعاى آن حضرت در حق دوستان خدا و ياران خود در كتابهاى تاريخ و حديث ثبت شده است كه به لحاظ محدوديت  از ذكر آنها صرف‏ نظر كرديم. «بحار ج 47ص63 به بعد »

 نظر دهید »

فضائل و مکارم اخلاقی

27 شهریور 1390 توسط خواجه سلیمی

امامان عليهم السّلام، بندگان برگزيده خداوند هستند و اراده حق بر عصمت و طهارت آنان از هر گونه كژى و پليدى تعلق گرفته است؛ از اين رو، وجود مباركشان مظهر تمامى ارزشها و كمالات نفسانى و فضائل اخلاقى است. اگر قرآن، پيامبر گرامى اسلام را به داشتن «خلق عظيم» مى‏ستايد، بدون شك جانشينان آن حضرت نيز- به حكم عقل و نقل- از اين كوثر، سيراب گشته و بر قلّه «خلق عظيم» محمّدى (ص) ره يافته‏اند. آنان قبل از آنكه پيروان خود را به آراستگى بر خلق و خوى انسانى، و دورى از رذيلتهاى اخلاقى فرا بخوانند، خود در حدّ اعلا به اخلاق اسلامى آراسته بودند، و از آنچه مردم را از آن باز مى‏داشتند دورى مى‏گزيدند، و اين مطلب را بارها در سخنان خود گوشزد مى‏كردند.
اگر امام صادق (ع) به پيروان خود توصيه مى‏كند:
«كوُنوُا دُعاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ الْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الْاجْتِهادَ وَ الصَّلاةَ وَالْخَيْرَ؛ فَانَّ ذلِكَ داعِيَةٌ.» کافی ج 1 ص78
با غير زبانتان دعوت كننده مردم (به سوى حق) باشيد، تا آنان از شما ورع، كوشش، نماز و كار خير را ببينند و اين، دعوت كننده (آنها به سوى حق) است.
بدون شك، خود آن حضرت بيش از پيروانش به اين روش پايبند بوده است.
با توجه به اين مقدمه، آنچه در اين درس تحت عنوان اخلاق فردى و اجتماعى امام صادق (ع) مورد اشاره قرار مى‏گيرد، نمونه‏ها و قطره‏هايى از درياى بيكران «خلق عظيم» پيامبر گونه آن حضرت است كه به اقتضاى شرايط زندگى آن بزرگوار در برخورد با جريانات و افراد گوناگون براى ما آشكار شده است.
الف- اخلاق فردى‏
1- عبادت و بندگى خدا
شناخت عميق امام صادق (ع) از مقام ربوبى حق تعالى، او را در ميدان عمل به عبادتى گسترده و خالصانه وامى‏داشت؛ چرا كه خداوند مى‏فرمايد:
«انَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عَبادِهِ الْعُلَماءُ» «فاطر /28»
از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از خدا مى‏ترسند.
آن حضرت، مصداق كامل اين آيه شريفه در عصر خود، و چهره بى نظير عارفان مقام ربوبى و عابدان ساحت مقدسش بود. اعتراف دانشمندان و شخصيّتهاى معاصر امام (ع) درباره مقام عبادت و بندگى آن حضرت و مشاهدات آنان در اين زمينه- با آنكه به يقين مى‏توان گفت هيچكدام از آنان به مقام عبوديت آن گرامى پى نبرده‏اند- ما را تا حدّى به شناخت اين ويژگى امام (ع) رهنمون مى‏سازد. مالك بن انس، پيشواى مذهب مالكى‏مى‏گويد:
جعفر بن محمّد مردى بود كه در زندگى‏اش از يكى از سه خصلت بيرون نبود؛ يا روزه بود، يا نماز مى‏گزارد، و يا در حال ذكر گفتن بود؛ و او از عابدان عظيم الشأن و زاهدان بزرگى بود كه از خدا مى‏ترسند … يك سال در سفر حج همراه اوبودم؛ هنگامى كه‏ مركبش به ميقات رسيد، تا مى‏خواست «تلبيه»  بگويد، صدايش در حلقوم مى‏بريد و نزديك بود از مركب بر زمين افتد. عرض كردم اى پسر رسول خدا؛ ناگزير از گفتن «تلبيه» هستيد!
فرمود: اى پسر ابو عامر! چگونه جسارت كنم و «لَبَّيْكَ الَّلهُمَّ لَبَّيْكَ» بگويم در حالى كه بيم دارم خداوند در پاسخ بفرمايد: «لا لَبَّيْكَ وَ لا سَعْدَيْك؟ «بحار الانوار ج 47 ص16»»
ابوالفتح ارْبَلى مى‏گويد:
… امام صادق (ع) وجود مباركش را بر عبادت پروردگار نهاد و آن را بر طاعت و زهد و كناره‏گيرى از دنيا واداشت و همواره به ذكر و شب‏زنده دارى و نماز و عبادت مشغول بود. امام صادق  ومذاهب اربعه ج 1ص55
امام صادق (ع) به هنگام نماز و تلاوت آيات الهى چنان حالى پيدا مى‏كرد كه گويى با خدا به طور مشافهه و حضورى گفتگو مى‏كند. در روايتى آمده است:
امام صادق (ع) يك بار در نماز و در حالى كه قرآن تلاوت مى‏كرد، بيهوش شد. چون به هوش آمد، از او پرسيدند: چه عاملى باعث شد كه چنين حالى پيدا كنيد؟ امام (ع) در پاسخ، سخنى به اين مضمون فرمود كه من پيوسته آيات قرآن را تكرار مى‏كردم تا آنكه حالى به من دست داد كه احساس كردم آنها را از خداوند مشافهةً مى‏شنوم. «بحار ج47ص58»
2- زهد و بى علاقگى نسبت به دنيا
آن آگاهى و شناختى كه امام صادق (ع) را به عبادت الهى و ايجاد انس و ارتباط تنگاتنگ با معبود و لقاى او وامى‏داشت، او را نسبت به جلوه‏ها و مظاهر فريبنده دنياو مناصب آن نيز بى‏علاقه و بى رغبت مى‏كرد.
حقيقت زهد عبارت است از روى گرداندن و اعراض از دنيا با تمام وجود و نداشتن دلبستگى به آن و مظاهر و مناصبش؛ و به تعبير بعضى از روايات، حدّ و مرز زهد همان است كه قرآن بيان كرده است.
«لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى مافاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحوُا بِما آتيكُمْ» «حدید /23»
براى آنچه از دست داده‏ايد تأسف نخوريد و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد.
مسأله شناخت ماهيّت دنيا و مناصب و مظاهر آن و نيز ماهيت آخرت و نعمتهاى ارزنده و جاويد آن در مقايسه با دنيا، نقشى مؤثر و اساسى در گرايش و دلبستگى انسان به دنيا و يا اعراض و دلبستگى پيدانكردن به آن كه همان مفهوم زهد است، دارد. و از آنجا كه امامان، از جمله امام صادق (ع) بالاترين و عميقترين شناخت را از ماهيّت دنيا و آخرت و نعمتها و لذّتهاى مادى و معنوى دنيوى و اخروى دارند، بالاترين مرتبه زهد را نيز دارا مى باشند؛ از اين رو، تنها در حدّ ضرورت و كمك گرفتن از آن براى دستيابى به مقام قرب و رضوان الهى از دنيا بهره مى‏جستند.
براى شناخت مقام زهد پيشواى ششم (ع) علاوه بر اين اصل اساسى و كلّى كه در مورد همه امامان صادق است، دو راه ديگر نيز وجود دارد: نخست، سيره عملى آن حضرت و ديگرى سخنان ارزشمندى كه در اين ارتباط بيان داشته است، چه آنكه از ديدگاه ما سخنان آن بزرگواران در موضوعى بيانگر چگونگى رفتار و جهت‏گيرى عملى آنان در آن موضع است؛ همچنانكه عمل آنان تفسير عينى سخنان ايشان است.
در سيره امام صادق (ع) آمده است كه آن حضرت در زير لباسهايش پيراهنى زبر و خشن مى‏پوشيد و روى آن يك جبّه پشمين و بر روى آن، پيراهنى زبر بر تن مى‏كرد. و وقتى علت اين كار را از او پرسيدند، حضرتش تأسى به سيره نياكان خود را مطرح كرد وفرمود:
پدرم محمد بن على و جدّم على بن حسين عليهماالسّلام لباس پشمين مى‏پوشيدند.
آنان به هنگام ايستادن براى نماز، خشن‏ترين و زبرترين لباسهايشان را بر تن مى‏كردند؛ ما نيز چنين مى‏كنيم. «کافی ج1ص545»
در سخنان آن حضرت در اين زمينه آمده است:
«مَنْ زَهَّدَ فِى الدُّنْيا اثْبَتَ اللَّهُ الْحِكْمَةَ فى قَلْبِه‏ وَ انْطَقَ بِها لِسانَهُ وَ بَصَّرَهُ عُيُوبَ الدُّنْيا؛ داءَها وَ دَواءَها وَ اخْرَجَهُ مِنَ الدُّنْيا سالِماً الى دارِ السَّلامِ.» «کافی ج2ص128»
هر كس در دنيا زهد ورزد، خداوند حكمت را در دل او جايگزين و زبانش را بدان جارى مى‏كند، و عيبهاى دنيا؛ دردها و درمانهايش را به وى مى‏نماياند، و او را سالم به سوى «دار السّلام» خارج مى‏كند.
و نيز فرمود:
«جُعِلَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فى بَيْتٍ وَ جُعِلَ مَفاتِحُهُ الزُّهْدَ فِى الدُّنْيا.» «همان »
تمامى خير در اتاقى نهاده و كليدهاى آن را زهد و بى‏علاقگى به دنيا قرار داده‏اند.
3- رضا و تسليم در برابر حق‏
تسليم در برابر حق تعالى، نشانه كمال عبوديّت است. از اين رو از امام صادق (ع) چنين نقل شده است:
«رَأْسُ طاعَةِ اللَّهِ الصَّبْرُ وَ الرِّضا عَنِ اللَّهِ فيما احَبَّ الْعَبْدُ، اوْ كَرِهَ» «همان ص60»
بالاترين درجه طاعت و بندگى خدا، پايدارى و خشنودى از خداست، در آنچه كه مورد تمايل و علاقه بنده است، يا آنچه كه مورد كراهت و ناخشنودى اوست.
انسان وقتى به قضاى الهى راضى و در برابر مشيّت و فرمان او تسليم باشد، تهيدستى و بى‏نيازى، خوشى و گرفتارى، زندگى و مرگ، عزّت و ذلّت، سلامتى و بيمارى و … همه را از خدا مى‏داند و هيچگاه لب به اعتراض و شكوه نمى‏گشايد. «قتيبه اعشى» مى‏گويد:
براى عيادت فرزند بيمار امام صادق (ع) به محضر آن حضرت مشرف شدم. امام (ع) را در حالى كه اندوهگين بود بر در خانه ديدم. عرض كردم: جانم فدايت، حال كودك چگونه است؟ فرمود: همانگونه است كه بود (و همچنان وخيم است). آنگاه به اندرون رفت و پس از ساعتى درنگ، با چهره‏اى تابناك كه آثار افسردگى و اندوه از آن زايل شده بود، به سوى ما باز گشت.
من (با مشاهده چهره شادمان امام (ع)) اميدوار شدم كه حال كودك بهبود يافته است؛ از اين رو، دوباره حال كودك را پرسيدم. فرمود: در گذشت. عرض كردم: فدايت شوم، زمانى كه كودك زنده و بيمار بود شما اندوهگين بوديد؛ اينك كه مرده است، شما را بر غير حال نخستين مى‏بينم، علّت آن چيست؟ فرمود: ما خاندانى هستيم كه پيش از وقوع مصيبت بيتابى مى‏كنيم؛ ولى چون امر الهى تحقق پذيرد به قضاى خدا خشنود و تسليم فرمان او هستيم. «کافی ج3ص225»

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

خصوصیات فردی

27 شهریور 1390 توسط خواجه سلیمی

ششمين پيشواى شيعيان در هفدهم ربيع الاول، سال 83 ه. ق در مدينه متولد شد. نام مباركش جعفر، كنيه‏اش ابوعبداللَّه و مشهورترين لقبش صادق است. وى صادق ناميده شد تا از جعفر، فرزند امام هادى، معروف به جعفر كذّاب باز شناخته شود.
پدر آن گرامى، امام باقر و مادرش، بانوى پرهيزكار و شايسته‏اى به نام «ام فروه» دختر قاسم بن محمد بن ابوبكر است.
امام صادق (ع) قامتى متوسط و چهره‏اى جذّاب و زيبا داشت وداراى موى مشكى مجعّد بود. بنابر نقل مشهور، تعداد فرزندان امام (ع) ده تن بود. هفت پسر به نامهاى: موسى (پيشواى هفتم (ع)) اسماعيل، محمّد، على، عبداللَّه، اسحاق و عباس و سه دختر به نامهاى: اسماء، مكّنى به ام فروه، فاطمه كبرى و فاطمه صغرى.
اسماعيل بزرگترين فرزند امام صادق (ع) بود كه در زمان حيات آن حضرت درگذشت. عبداللَّه پس از اسماعيل، بزرگترين فرزند امام (ع) بود، ليكن افكار و عقايد او مورد رضايت و تأييد پدر بزرگوارش نبود. وى پس از رحلت امام صادق (ع) ادعاى امامت كرد ولى چون شايستگى اين مقام را نداشت، مردم جز تعداد اندكى از گرد او پراكنده شده و به امامت امام كاظم (ع) معتقد شدند.
اسحاق، مردى فاضل و نيكوكار و مورد اعتماد بود وبه امامت برادرش امام كاظم (ع) اذعان داشت.
محمد، معروف به ديباج نيز فردى شجاع، زاهد و سخاوتمند بود و عليه مفاسد حكومت عباسيان در مكه قيام كرد، ليكن از سپاه مأمون شكست خورد و سرانجام خلافت او رابه رسميت شناخت.
على، مردى فاضل، متقى و مورد وثوق بود و در طول حيات خود همواره از حريم امامت دفاع مى‏كرد و مطيع و فرمانبر امامان معصوم بود. عباس نيز مردى شريف و بزرگوار بود.

تاریخ زندگانی امام صادق علیه السلام - از مجموع تحقیقات متون اسلامی

 نظر دهید »

گذرگاه تاریخ و اسناد تداوم مکتب اسلام

27 شهریور 1390 توسط خواجه سلیمی

آيين مقدس اسلام، آخرين و جامعترين آيين الهى است كه رسالت رشد و تعالى انسان و تأمين سعادت دينى و دنيوى او را بر عهده دارد. براى دستيابى به اين هدف، علاوه بر دستورها و برنامه‏هاى علمى و عملى، «اسوه» هايى را ارائه داده است كه گفتار و كردارشان، براى ديگران الگو و رهنمون دهنده است.
وجود مبارك رسول اكرم (ص) برترين الگوى بشريت و جامع‏ترين نمونه زنده تعاليم اسلام است. قرآن بر «اسوه» بودن آن حضرت تصريح كرده مى‏فرمايد:
«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فى‏ رَسُولِ اللَّهِ اسْوَةٌ حَسَنَةٌ» «1»
مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا الگو و سرمشق نيكويى بود.
بعد از پيامبر (ص) امامان معصوم به عنوان جانشينان آن حضرت، الگوهاى امّت هستند كه با گفتار و كردارشان در شرايط مختلف سياسى و فرهنگى جامعه اسلامى، همواره رهنما و هدايتگر انسانها بودند.
وجود الگوهاى زنده و تداوم بخش رسالت محمّدى صرف نظر از ديدگاه اعتقادى، از گذرگاه تاريخى نيز براى تداوم مكتب اسلام و تكميل منانى آن در تمامى صحنه‏هاى رويارويى حق و باطل، امرى ضرورى و اجتناب ناپذير است.
امامان معصوم عليهم السّلام، هر كدام با شرايط و موقعيّت سياسى، اجتماعى و فرهنگى خاصى رو به رو بودند؛ از اين رو، متناسب با آن شرايط، اتخاذ موضع مى‏كردند.
يكى صلح كرد، ديگرى جنگيد؛ يكى با دعا و نيايش به پاسدارى از مكتب و گسترش معارف اسلامى پرداخت و ديگرى با تأسيس دانشگاه بزرگ علوم و معارف اسلامى تربيت جمع انبوهى از افراد مستعدّ. يكى بيشتر عمر خود را تحت نظر دستگاه جور يا در زندان سپرى كرد و ديگرى ناگزير تا مرحله و ولايتعهدى به چنين دستگاهى نزديك شد و … و بدين سان در شرايط مختلف، مشعل هدايت را به طور عينى، پيشاروى رهروان‏ حق برافروختند و آنان را به بهره‏گيرى از اين مشعل فروزنده و حركت در پرتو آن دعوت كردند.
در اين نگرش، مجموعه تاريخ 250 ساله دوران امامت به عنوان يك مجموعه كلّى به هم پيوسته ديده مى‏شود كه هر بخش آن مكمّل بخش قبلى است. اختلاف روشها و سياستها در اين مجموعه واحد، ناشى از اختلاف شرايط و اوضاع اجتماعى، سياسى و فرهنگى كه هر امامى با آن مواجه بوده است، نه اختلاف در ديدگاهها و اهداف‏
به مناسبت نزدیک شدن به سالروز شهادت امام جعفر صادق عایه السلام ، گوشه از زندگی با برکت ایشان در قالب مطالب کوتاه از مجموعه های مختلف تحقیقات علوم و متون اسلامی آورده می شود .

1- احزاب /21

 نظر دهید »

رابطه محبت و نماز

29 تیر 1390 توسط خواجه سلیمی

 

نياز كودك به محبت: عطرافشانى دل‏انگيز محبت از هر كسى باشد به يقين بر ديگران اثر گذارده و نوعى علاقه، دوستى و رابطه صميمانه را ايجاد مى‏كنند. لذا هر چه روح و روان فرد پاك‏تر و مهياتر باشد از عطر وجود محبت ديگران بهره‏مندتر خواهد شد.
كودكان با قلب‏هاى پاكشان شيفته محبت‏اند و از هر كس محبت بيشترى ديدند به او اطمينان و علاقه بيشترى پيدا مى‏كنند.
آنان به خاطر روح لطيف، ظرفيت اندك و احساسى بودن، بيش از بزرگترها به محبت كردن نياز دارند. و در هر شرايطى كه زندگى كنند مفهوم محبت را به درستى درك مى‏كنند. اگر مورد محبت ديگران واقع شدند در پرتو آن، احساسات و عواطف آنها به خوبى رشد مى‏كند و گرنه شادابى خود را از دست داده و عقده حقارت و كمبود محبت، آنان را به‏سوى هر خلاف و آلودگى سوق مى‏دهد. در قبال هرمحبت كاذبى فريب خورده و به دامن فساد و انحراف گرفتار و از عبادت و بندگى خداوند دور مى‏گردند.
مكتب متعالى اسلام درباره محبت به كودكان سفارش‏هاى فراوانى نموده است كه به چند مورد استناد مى‏كنيم:
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «كودكان را دوست بداريد و با آنها مهربانى كنيد.» «1»
همچنين امام صادق عليه السلام فرمودند: «خدا بنده‏اش را به‏واسطه شدت محبتى كه نسبت به فرزندش دارد مورد مرحمت قرار خواهد داد.
والدين مى‏توانند در گفتار و رفتار خويش نياز كودك به محبت را برآورند و با بوسيدن، در آغوش گرفتن، تبسم‏ها، با لحن محبت‏آميز سخن گفتن، نگاه مهرآميز و حتى بازى كردن با كودكان (زيرا كودك بازى كردن والدين را نوعى محبت به خود مى‏داند) و مانند آن، محبت خود را اظهار كنند تا او با تمام وجود محبت والدين را لمس كند.
بنابراين اگر كودكى بطور واقعى و صحيح مورد محبت قرار گيرد، قطعاً سفارش والدين را درباره نماز با جان و دل مى‏پذيرد و سعى مى‏كند هميشه آن را انجام دهد. زيرا والدين را سرچشمه هر خير و محبتى ديده و سفارش آنها را در بندگى و راز و نياز به خداوند اجابت مى‏كند. امّا اگر مورد بى‏مهرى قرار گيرد و در عين حال به نماز سفارش شود، بخاطر عقده و لجبازى و مخالفت با والدين هم كه شده نمازنمى‏خواند و به سخنانشان گوش نمى‏دهد.
نكته مهم درباره محبت اين است كه محبت كردن بايد به‏صورت منطقى و به دور از افراط و تفريط و به تدريج و هميشگى باشد. و گرنه محبت بيش از حد، يا كمتر از نياز، و يا هميشگى نبودن نتايج نامطلوب و خطرناكى را به‏ دنبال دارد
1- روایات تربیتی از منظر اهل بیت علیه السلام - مرتضی فرید ص 59-نماز وشکوفه های زندگی ص 47

 نظر دهید »

نقش امام در خنثی سازی نقشه های دشمن

12 تیر 1390 توسط خواجه سلیمی

از ابتداي پيروزي انقلاب و حتي قبل از آن دستگاه تبليغاتي استكبار جهاني مبارزه اي بي امان را عليه امام وانقلاب به راه انداخته و پيوسته با طرح موضوعات مختلف و شيوه هاي گوناگون سعي در جلوگيري از پيروزي انقلاب داشتند و پس از پيروزي انقلاب نيز به مقابله جدي با انقلاب اسلامي برخاستند و با توطئه هاي مختلف داخلي و خارجي با بحران سازي قصد شكست انقلاب را داشته و دارند. بي شك بالاترين و والاترين عنصري كه درموجوديت هر جامعه دخالت دارد فرهنگ آن جامعه است . اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن  جامعه راتشكيل مي دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در ابعاد اقتصادي ، صنعتي و نظامي قدرتمند و قوي باشد باز هم پوچ و پوك و ميان تهي است استقلال هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشات مي گيرد به همين خاطر استعمارگران در راس اهداف خود هجوم به فرهنگ جوامع را قرار مي دهند ( از آن جمله است مراكز تعليم وتربيت) اين استعمارگران ( افراد منحرف) وارد مراكز تعليم و تربيت مي شوند و جوانان و نونهالان كور را به انحراف مي كشند و در كنار منحرف ساختن اين جوانان، آنان را به فرهنگ غرب يا شرق وابسته مي كنند و افكار آن را متوجه كشورهاي بيگانه مي نمايند وتمامي زحمات و    كوشش هاي مبارزان راه حق و خون هاي ريخته شده شهدا را به هدر مي دهند.امام راحل (قدس سره) در حيات پربركت خويش يك تنه به مقابله با اين تبليغات شوم پرداختند وبا برملا كردن نيات پليد پشت پرده دشمنان اسلام ، امت خويش را از دام هاي شيطاني بر حذر مي داشتند.
ايشان با درك هوشمندانه وعميق خود به اين نكته واقف بودند و با سخنان بسيار ارزشمند به همه هشدار دادند كه بايد مواظب باشند ايشان مبارزات آزادي بخش خود را با نام خداوند آغاز و به پايان بردند ياوران امام در اين حركت رهايي بخش همه مردم بويژه اقشار متوسط و پائين جامعه بودند، همان ها كه در طول تاريخ پيوسته ياوران و مخاطبان اصلي انبياء الهي بوده اند.
مخاطبان مستقيم امام قبل از تبعيدشان به تركيه وعراق عموم مردم بودند، اما با تبعيدشان به ويژه در دوران پانزده ساله تبعيد درعراق، زمينه ارتباط بيشتر دانشجويان خارج از كشور با امام فراهم گرديد آنان با مكاتبات خويش و همچنين با ملاقات هاي حضوري پيوسته با امام ارتباط داشته و ايشان را در جريان فعاليت هاي خود قرار مي دادند.
در پايان به بيان برخي توصيه هاي حضرت امام به نسل جوان مي پردازيم:
« شما جوانان تحصيل كرده در هر جا كه هستيد وظايف خطيري داريد و وظيفه دفاع از اسلام كه به عهده هر فرد مسلم است وظيفه دفاع از ميهن واستقلال آن كه از وظايف حتميه اسلامي است وظيفه شناساندن اسلام بزرگ به جوامع بشري، چه از ناحيه طرز حكومت و بسط عدالت آن وچه از ناحيه رفتار والي مسلمين با ملت و چه از كيفيت معامله والي بيت المال مسلمين شما عزيزان درمحيط دانشگاه ها و دانش سراها، آگاهانه و متعهد به پا خيزيد و براي نجات اسلام و كشور كوشش كنيد و قبل از هرچيز عملاً‌ از احكام پر ارج اسلام كه سعادت ملت ها را بيمه نموده است پيروي كنيد«
پس ما جوانان بايد بكوشيم كه كشور را از آسيب محفوظ نگه داريم و با جان و دل براي نجات خود و كشورعزيزمان كوشش نمائيم تا مراكز تعليم و تربيت از انحراف و غرب و شرق زدگي حفظ گردد و به اين وسيله دست منحرفان و قدرت هاي بزرگ از كشور و خصوصاً سرمايه هاي ارزشمند آن قطع شود و آنان را نااميد نموده و با تلاش و كوشش و تكيه بر پشتوانه هاي محكمي همچون ولايت فقيه و ارزش هاي اصيل اسلامي نداي اسلام ناب محمدي را به سراسر جهان برسايم. به اميد آن روز…

 1 نظر
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

زینبیون

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج


دریافت كد ساعت

حدیث روز

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مخزن نور
  • با شهدا
  • همپای زمان
  • شیفته شیدایی ( ویزه امام زمان عج )
  • شما بدانید...(ویژه طلاب)
  • رد پا ( فرقه شناسی : چگونگی شکل گیری ، عقاید ، پاسخ به شبهات و سوالات)
  • اندرزنامه
  • جهاد اقتصادی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
log

آمار سایت

قالب وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس